سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

بعد از مدتها به بهانه ی روز قدس...

چندی پیش با بنده خدایی داشتیم بحث می کردیم که آیا حرکتهای اخیر در کشور های عربی تحت تاثیر انقلاب اسلامی بوده یا نه؟ بحث به همه چیز کشید تا به نقطه ای دردناک! نه منظورم اختلاس بزرگ یا - حتی مسئله ی سوریه نیست ... آن طرف گفت که ایران به دلیل منافع امنیتی خود نمی گذارد که فلسطینی ها با اسراییلی ها برای صلح مذاکره کنند و این کار به ضرر منافع جمهوری اسلامی است. جالب بود نام یکی از سران سابق نظام را به عنوان منبع حرف خود می آورد... برایم جالب بود که چه طور می شود بحث آرمان فلسطین را تا چه حد نازل جلوه داد!

اما چند نکته که راجع به این مسئله می توان متذکر شد:

1/ اول اینکه ایران کشور آزادی است و هر کس نظر خویش ر می تواند در چارچوبش بیان کند ... اما نظر رسمی جمهوری اسلامی در این موارد را باید از دهان رهبری شنید که ایشان در این باره در دیدارشان با آزادگان فرمودند : " ... طرح مسئله ی فلسطین برای جمهوری اسلامی یک امر تاکتیکی نیست. یک امر بنیانی است ؛ که از اعتقادی اسلامی ناشی می شود."

2/ باید پرسید الآن اینها برای امنیت جمهوری اسلامی داد فلسطین سر می دهند ، آیا حدود سال 40 که حضرت امام ره این موضوع را مطرح کرد نظرش به امنیت کشور بود؟

3/ در اینکه اسراییل یکی از دشمنان ایران و ایرانی است شک نکنید ؛ اما جریان آرمان فلسطین را نباید تا این حد ملی گریانه دید...

4/ اصلا فلسطینی هایی که به حرف ایران گوش ندادند و پای میز مذاکره نشستند به چه رسیدند؟ جز اینکه بعد از سالها مذاکره تا بحث تشکیل کشور فلسطین کنار اسراییل مطرح شد تمام حامیان مذاکره به زیر میز زدند و این طرحِ انحرافی را وتو کردند و قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناختند...

در آخر می توان ادعا کرد که فلسطین بما هو فلسطین برای انسان مسلمان شیعه ی انقلابی اهمیت دارد ... از بحر تا نهر

اللهم عجل لولیک الفرج

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : سیاسی  ,
      

به نام خدا

حلول ماه مبارک رمضان و ضیافت الهی را به شما تبریک می گویم.

قبل از شروع شدن این ماه مبارک در خبرگزاری های مختلف خبر پخش سریال «فاروق عمر» در ماه رمضان از شبکه ی mbc را مشاهده کردم.این سریال ،که به نظرم برای مقابله با برخی سریال های موفق صدا و سیما در مورد تاریخ اسلام نظیر امام علی علیه السلام و مختارنامه ساخته شده است ، را می توان قسمتی از پروژه ی تثبیت اعتقاد بی پایه ی «عدالت صحابه» دانست و که سال گذشته هم با سریال «الحسن و الحسین» شروع شده بود.

اصرار بر این اعتقاد که در خود اهل سنت نیز منتقدین فراوانی دارد به شهادت تاریخ جز جدایی بیشتر مسلمین و تکفیر آنها و در نتیجه قتل عام های وحشت ناک هیچ پیامدی نداشته است.

و این بار نیز این توطئه ی افتراق درست از آستین عربستان سعودی بیرون آمد که بی شک بر تئوری انگلیسی بودن فرقه ی خود ساخته ی وهابیت مهر تاییدی محکم می گذارد.

حال بر ما مسلمانان است در این برهه ی حساس تاریخ با حفظ وحدت و بصیرت این توطئه ی شوم را پشت سر گذاریم.

برای اثبات بی پایه بودن این اعتقاد فقط بر نمونه های زیر از خود کتب معتبر اهل سنت قناعت می کنم:

انس بن مالک روایت می کند که پیامبر به انصار فرمود:«شما پس از من به تنگدستی و قحطی سختی می رسید، پس صبر کنید تا خدا و رسولش را بر حوض ملاقات کنید.» انس گفت : ولی ما صبر نکردیم. صحیح بخاری ج1ص54

علاء بن مسیب از پدرش نقل می کند که گفت: براء بن عازب(رض) را دیدم، به او گفتم: خوشا به حالت، همراه با پیامبر بودی و زیر درخت با او بیعت کردی! پس او گفت: برادرزاده ام! نمی دانی پس از او چه بدعت ها (در دین) گذاشتیم! صحیح بخاری ج3ص32 باب غزوه حدبیبه

از همین دو نقل حداقل استنباط عقل سالم این است که تمام صحابی پیامبر مانند ستاره نیستند و که با اقتدا به آنها هدایت شویم.

علاقه مندان به مطالعه مراجعه کنند به کتاب «...آنگاه هدایت شدم» اثر ماندگار دکتر تیجانی تونسی که عمده دلیل شیعه شدنش را اندکی تفکر بر روی این دست روایات بیان کرده است.

والعاقبه للمتقین


      

به نام خدا

هفته ی گذشته به دلیل پی گیری یک نامه پشت در اتاق مدیر امور فرهنگی دانشگاه ایستاده که نه نشسته بودم و غرق در افکار خودم ( در این فکر ما هم همه چیزی پیدا می شود از مشکلاتی که به من مربوط می شود یا آنی که نمی شود!).

در همین اثنا بود که دو تا خانم با قیافه هایی که معلوم بود دانشجو نیستند چون اگر بودند جلوی در، حراست نمی گذاشت وارد شوند ، اما نتوانسته به اینها چیزی بگوید!(البته بماند که همان صورت های ساده بعد از ورود به دانشگاه تغییر خواهند کرد چون آن حراست فقط دم در هستند نه داخل!)

از تعجب ما چیزی نگذشته بود که آن دو خود را معرفی کردند که ما از بنیاد ایرانشناسی هستیم از زیر مجموعه های نهاد ریاست جمهوری و ریاست عالی ما هم خود رییس جمهور می باشند! البته ریاست الآن ما خود معاون اول هستند.

اما کارشان چه بود؟ یک سری پوستر لمینت شده آورده بودند به تعداد زیاد برای چسباندن در همه ی دانشکده ها برای مسابقه ی عکاسی! از این بگذریم که این کارها را کانون ایرانشناسی خودمان هم انجام می دهد، اما این همه خرج برای زمانی تقریبا دانشجویی در دانشگاه نیست واقعا اسراف بیت المال نیست؟

امیدوارم که مسئولینی که بالا از شان اسم بردم از واقعه خبر نداشته باشند چون...

سخن مشهوری در ذهن دارم که فکرم این است که از روایات باشد که مردم بر دین حاکمانشان هستند ؛پس اولین کار فرهنگی و موثر ترینشان البته تذکر به مسئولین است و نوشتار بالا از جمله ی ادای به این وظیفه بود.

والعاقبه للمتقین


      

به نام خدا

دیشب (یعنی چهار شنبه شب) حاج آقا پورسید آقایی مدیر مرکز آینده ی روشن در شبکه ی چهار سیما راجع به انتظار و مسایل مربوط به آن صحبت می کردند.

در آخر برنامه روایتی نقل کردند که آه از نهاد من درآورد، دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و اشک از دیدگانم را جاری ساخت. از منبعش نپرسید که در برنامه ی زنده اعلام شد و در خاطر ندارم.

مادری پیش امام صادق علیه السلام آمد و عرضه داشت که پسرم خیلی وقت است که برای مسافرت از خانه بیرون رفته و «طال غیبته» و بازنگشته است. حضرت مادر جوان را به صبر دعوت کردند و از او خواستند که به خانه اش برگردد.

روز دوم دوباره مادر جوان شکایت هجران جوانش را پیش امام صادق علیه السلام برد و دوباره از آن حضرت دعوت به صبر شد.

اما روز سوم این گونه بهه پایان نرسید. مادر جوان بعد از اینکه از حضرت شنید که برو صبر که خدا صابران را دوست دارد، طاقتش طاق شد و نتوانست دیگر جلوی خود را بگیرد، داد و بیداد که دیگر کارد به استخوانم رسیده دیگر نمی توانم تحمل کنم و ... که ناگهان حضرت امام صادق علیه السلام گفتند که برو خانه همین حالا جوانت از راه رسیده است. زن متعجب شد که خدایا یعنی چه؟ ولی خب امام معصوم که دروغ نمی گوید. به خانه رفت و جوانش را دید !تعجبش چند برابر شد پیش حضرت برگشت که مگر بعد از پیامبر بر کسی هم وحی می شود؟ امام صادق علیه السلام فرمود که خیر اما این سخن از پیامبر هم نقل شده که هر زمان کارد به استخوان منتظری برسد خدا فرج او را می رساند.

دید بعضی جاها می نویسند بدون شرح !!!!

نیمه ی شعبان مبارک

والعاقبه للمتقین


      

به نام خدا

بالاخره امتحانات دانشگاه تمام شد و یک ترم سرشار از معنویت و تهی از درس(!) به پایان رسید. از طرفی به اولین نیمه ی شعبان این وبلاگ هم رسیدیم.این شد که در نوشتار زیر (بعد از مدتها !!!) به یک سوال متداول خواهم پرداخت.

آثار و فواید امام غایب:

باید در نظر داشت که این سوال بیشتر در این اواخر و بعد از پروژه ی عرفی سازی مقام امامت بیشتر در میان مردم به مسئله ی لا ینحل تبدیل شد.

در این سلسله ی عملیات روانی بیشتر به این سوال پرداخته شد:»که نبود امام چه مشکلی به وجود می آورد؟« و تا جایی رسید که عده ای بر این باور رسیدند که تکنولوژی مقام امامت را تعطیل می کند.و در اتفاقی بسیار جالب برای این گفته ی خود مثالی هم می آوردند که در آن قسمت زندگی امام رضا علیه السلام که در دوران قحطی ایشان نماز خواندند و باران آمد و مشکل مردم حل شد؛ امروزه از باران مصنوعی استفاده می شود.

ولی آیا به راستی آثار و برکات وجود امام همین باریدن باران و شفا دادن مریض است؟

اینجاست که به مشکلی پایه ای تر بر می خوریم و آنهم معرفی مقام امام است. یعنی همان جایی گفتیم علم در مقابل دین قرار گرفته و انسان سنتی برای حل مشکلاتش چون با علم و دلیل پدیده ها آشنا نیست؛ به سراغ امام می رود. البته کسی منکر کراماتی که از ائمه نقل شده نیست و از اینها به عنوان «فواید بالعرض» امام یاد می شود.پس واقعا نقش اصلی امام در جهان هستی چیست؟

علامه طباطبایی در المیزان بیان می دارد که قرآن برای انسان دو نوع حیات متصور است:حیات انسانی و حیات حیوانی. در منطق قرآن انسان با امام است که از حیات حیوانی به حیات انسانی می رسد.به معنای صریح تر انسان بدون امام هرچند متمدن و صاحب تکنولوژی-حیوانی ناطق است.

برای مثال در زمان حرکت امام حسین علیه السلام از مکه کسانی که به طمع رسیدن به حکومت و زندگی حیوانی صرف در اطراف ایشان جمع شده بودند؛ به محض اینکه شرایط کمی سخت دیدند امام را رها کردند. اما عده ای هم بودند که فقط به خاطر شخص امام به دنبال او از مکه راه افتادند و حج خود را شکستند و از کعبه ی سنگی به سوی کعبه ی زنده و اصل وجودی آن رفتند. و این است حیات طیبه و انسانی.معیت امام اول و آخر سعادت است.

درست مثل داستان حضرت موسی که بنی اسراییل تا زمانی که با حجت الهی بودند در سخت ترین گرفتاری ها و بن بست ها راه را پیدا کرده و نجات پیدا می کردند، اما درست زمانی که از حجت الهی روی برگرداندند در یک زمین 40 سال سرگردان می شوند.

پس این که عده ای معتقدند که امام زمان علیه السلام شخصی است که به همراه خانواده ی خود در جزیره الاخضرا نشسته کاری انجام نمی دهد غیر قابل باور بوده و ما بر این عقیده ایم که ایشان پرکارترین شخص عالم اند؛ درست شبیه داستان خضر و موسی.

و در نتیجه ی کلی بحث می توان گفت که انسان را بدون امام نمی توان تصور کرد.

نیمه ی شعبان مبارک

والعاقبه للمتقین


      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم