سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

این متن در هوای دهه ی فجر نوشته شده از تاخیر به وجود آمده پوزش می طلبم!!!!

 

«بیداری قدم اول است. کشور های اسلامی، ملت های مسلم، ملت های مستضعف در سرتاسر جهان، اینها بیدار شده اند و سیاه های امریکایی کتک این بیداری را خورده اند.» امام خمینی ره

شاید جرقه ی این انبار باروت را جوانی به نام « محمد آلبوعزیزی» در روز جمعه 17دسامبر 2010 با خودسوزی در مقابل استانداری « سیدی بوزید» زد. جرقه ای شاید ناشی از مشکلات اقتصادی و فضای بسته ی سیاسی در کشورهای عربی بود؛ اما به سرعت سمت و سویی به خود گرفت که حتما کمتر تحلیلگری انتظار داشت.

غرب که به مدد سه عنصر حضور نظامی در منطقه، دیکتاتوری های دست نشانده که هیچ اراده ای از خود نداشتند و همچنین جریان روشنفکری غربزده توانسته بود امواج آرمانگرایی و ظلم ستیزی مردم منطقه را مهار کند، در مقابل امواج سهمناک این انفجار بزرگ در حیرت عجیبی فرورفته بود. در ابتدا به شدت و به طور معمول در مقابل مردم قرار گرفت و برای حفظ سرمایه هایش تلاش زیادی کرد. ولی بعدها که امواج این سونامی را بالاتر از حد ظرفیت تعریف شده برای مامورینش یافت به طرفداری از ملت های اکنون بیدار شده ی عرب مشغول شد و برای این حرکت نامی پر معنا انتخاب کرد:« بهار عربی»

نمی دانم شما از کی و تا چه حد اخبار این وقایع را دنبال کرده اید... اما آنچه بیش از هر چیز دیگری خود نمایی می کرد تلاش مذبوحانه ی رسانه های غربی و غربزده در گسترش نام «بهار عربی» و تاکید بر غیر اسلامی بودن این حرکات بود. از اینجا بود که عده ای بر این باور بودند که منظور از «بهار عربی»، عبور ملتهای عرب از زمستان سرد عقب افتادگی ناشی از سنت های اسلامی به بهار لیبرال دموکراسی غربی است. اما به راستی چنین بود؟ درست است که کشور هایی که دستخوش این التهابات شدند همگی یا دارای حکومت های موروثی بودند یا ریاست جمهوری های مادام العمر و همین امر سبب پیدا شدن حلقه ی قدرت پیرامون این افراد و در پی آن فراگیری فساد در همه ی امور شده بود ... اما به راستی خواسته ی ملتها فقط دموکراسی بود؟ پس چرا در تونس بعد از بن علی مردم خوشحال از بازگشایی مساجد، اولین نماز جمعه را برپا کردند و در آن خواستار لغو ممنوعیت حجاب شدند؟ چرا عمده ی تظاهرات مردم در این کشورها، که گاه با جمعیتی بیش از چند میلیون نفر برگزار شده، در روز جمعه و بعد از خطبه های نماز و با شعار «الله اکبر» برپا شده است؟ و جالبتر از اینها اتفاقات بعد از پیروزی است؛ عمده ی دولت هایی که بعد از انقلاب سر کار می آیند اسلامگرا و تا حدود زیادی متمایل به جمهوری اسلامی ایران هستند.

اما آنچه این حرکت ها را تا حدود زیادی ابتر ساخته است نداشتن رهبریتی کاریزماتیک و در عین حال محبوب و مذهبی است. چیزی که یا در این گونه حرکات یافت نمی شود، مانند آنچه درمصر شاهدیم، یا رهبر نهضت دارای تمامی ویژگی های فوق الذکر نیست، مثل تونس یا لیبی. به راستی جای شخصیتی به درایت حضرت امام خمینی ره در این حرکت ها خالی بود. الیته نباید از نکته گذشت که در مذهبی که حاکم جامعه « براً او کان فاجرا» مصداق تام اولی الامر در قرآن است و قیام علیه او موجب خروج انسان از دین می شود، شخصی روحانی و فقیه در آن مذهب بیاید و شخصیتی سیاسی به خود بگیرد و خلاف شرعی این چنین بَیِّن(!!!!) انجام دهد! همان طور که در ایتدای امر مراکز عمده ی علمی- مذهبی اهل سنت در مقابل این حرکت ها قرار گرفتند و از آنها بدتر وهابیتِ ملعون که تا کنون نیز مردم کشور های انقلابی را خارج از دین می پندارند.

حال سؤالی که حتما پیش می آید این است که « خوب... وظیفه ی ما در قبال این آشفتگی جهانی چیست؟»« این بیداری که از ایران آغاز شد، در منطقه جوانه زد و ثمراتش امروز در اروپا، امریکا و حتی اراضی اشغالی فلسطین گریبان حهان خواران را گرفته است با ظهور مهدی فاطمه عجل الله فرجه چه ارتباطی دارد؟»

همه ی این حرکت ها نشان دهنده ی بیداری و ایقاظ جامعه ی بشری نسبت به منجلابی است که در آن فرورفته است. همه می دانند جایی که در هستند جای خوبی نیست؛ اما «این جا نباشیم کجا باشیم؟» سؤال عمده ی مخالفین این حرکتهاست که سعی دارندوضعیت موجود جهان را تنها وضعیت متصور برای حال حاضر عالم جلوه دهند و القای این ناامیدی را می کنند که « جز وضعیت موجود راهی برای زندگی بشر وجود ندارد»! اینجاست که چشم جهانیان فقط به یک نقطه معطوف می شود؛ آنهم ایران است! جایی که برخلاف همه جای دنیا ادعا دارد « نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». یعنی به عنوان جوانان شیعه وظیفه ای مهم در قبال این بیداری جهانی داریم و آن هم «نظام سازی» است. یعنی جامعه ای بسازیم از لحاظ علمی در مرز های علم، از لحاظ رفاه عمومی در سطحی بالا و از نگاه علوم انسانی کشوری صاحب ایده و تأثیر گذار (با کمک علوم انسانی اسلامی- ایرانی) و از دیدگاه اخلاقی- اعتقادی مورد رضایت امام عصر عجل الله فرجه.

حال برماست که با استفاده از تشنگی جهانیان به معارف حقه ی اسلام و تشیع و همچنین خستگی آنها از وضع موجود با ارائه و قدم نهادن در راه جامعه ی موعود به زمینه سازی برای ظهور موعود مبادرت ورزیم.

بیایید در بهمن 90 عهد ببندیم که دنباله روی حرکت پدران مادران خود در بهمن 57 باشیم.

« و قد مکر الذین من قبلهم و فلله المکر جمیعا یعلم ما تکسب کل نفس و سیعلم الکفار لمن عقبی الدار»

والعاقبه للمتقین


      

به نام خدا

همان طور که قول داده بودم ... بخوانید و اگر دلتان خواست لذت ببرید:

به نام خدا

داستان از حوالی همین روزها آغاز شد .28صفر سال 12هجری ...پیامبر در بستر مرگ خوابیده است...رحمه للعالمین است! زمزمه های منافقین پس از غدیر خم آسایش را بر او حرام کرده است.بگذارید ببرای هزارمین بار و آخرینش با این جماعت اتمام حجت کند که مبادا پس از او مانند قوم بنی اسرائیل به گمراهی بروند...«قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که پس از من راه تباهی را پیش نگیرید و در رضوان الهی به من بازگردید.» این سخن از هر دو سوی عالم با واکنش هایی همراه بود:

قطب خیر مطلق: با شنیدن این حرف ها فرشتگان آسمان که از بیماری رسول مهربانی ها سخت پریشان شده بودند اندکی آرام گرفتند و دیگر نگران پس از او را نداشتند.

قطب شر مطلق: شیاطین که خبر بیماری کاملا اتفاقی(!!!!) رسول خدا را شنیده بودند و در حال برنامه ریزی برای گمراهی امت بعد از ایشان بودند، گیج و گنگ به هم نگاه می کردند. ابتکار بازی در دست هدایت بود و گمراهی امیدی به برد در این بازی ابدی نداشت.

اما ناگهان در زمین، در شبه جزیره ی عربستان، در مدینه الرسول همه چیز طور دیگری رقم خورد... آیات قرآن زیر سؤال رفت و همه چیز فدای قدرت طلبی عده ای شد که از حجه الوداع با ه قسم شده بودند که نگذارند خلافت به دست افراد تعیین شده از سوی خدا برسد... «رهایش کنید که به راستی این مرد هزیان می گوید»...

و بنیان تاریخ از همین روز ها جابجا شد. هدایت در گوشه ی خانه نشست و منتظر شد که به سویش بیایند و گمراهی و ضلالت بلندگو در دست گرفت و ردایی بر تن کرد که سخت بر تنش زار می زد.

از همین جا بود که ضلالت برای گسترده شدن قدرتش همه کار کرد و تا غیر انسانی ترین کارهایش را نام اسلام نهاد و با این نام بر بیش از نیمی از جهان آن روز حکومت کرد.

اما علائم هدایت، حجت های خدا روی زمین و کشتی های نجات انسانها در آن زمان یا در زندان بودند یا در تبعید و یا همین که حضورشان عنصر نامطلوب دانسته می شد به شهادت می رسیدند.

اما این جریان پیش بینی شده برای عالم نبود. این دنیا باید زیر دست صالحان حکومت می شد، باید دین مورد رضای خدا روی زمین پیاده می شد. عدالت، محبت، دانایی، آزادی و ... واژه هایی نبودند که در دنیای کنونی بتوان از آنها معانی درستی ارائه کرد و هر زور گویی از اینها معانی مورد خواست خود را اراده می کند.

اما خدا آخرین ذخیره ی خود را روی زمین از گزند دشمنان مصون داشت تا به همه بگوید دنیا و آخرت شما را عده در سقیفه بر هم زدند و گرنه قرار نبود اینگونه شود.

ما هم به عنوان جوانان شیعه وظیفه داریم که هیچگاه فراموش نکنیم این بیچارگی و بدبختی بشریت از کجا آب می خورد و نگذاریم این حقایق تلخ از حافظه ی تاریخ پاک شود. هم این که بکوشیم تا زمینه های ظهور آخرین حجت الهی را فراهم سازیم تا با ظهور او به جهانیان بفهمانیم گم شده ی بشریت چیست و کیست.

«...انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا...»

والعاقبه للمتقین


      

به نام خدا

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

خدمت رسیدم بعد از مدت ها فقط برای عرض تبریک به مناسبت آغاز ماه ربیع الاول ماه شادی اهل بیت و شروع دهه ی فجر...

و نوید اینکه إن شاء الله دو متن زیبا و جاندار برایتان آماده کرده ام به مناسبت های 9ربیع الاول و بیداری اسلامی که به موقعش روی وبلاگ خواهم گذاشت...

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین


      



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم