به نام خدا
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
و اما بعد ...
شهید مطهری در ادامه ی تبیین دیدگاه خود در موضوع آینده ی جهان این طور می نویسد:
هر چندى یک بار در روزنامهها، در نطقها و سخنرانیهاى گردانندگان سیاست جهان آثار بدبینى شومى نسبت به آینده بشریّت و تمدّن مشاهده مىکنیم. اگر از آن درسى که دین به ما آموخته صرف نظر کنیم و ایمان به مددهاى غیبى را از دست بدهیم و تنها بر اساس علل ظاهرى حکم کنیم باید به آنها حق بدهیم که بدبین باشند. چرا بدبین نباشند؟ در دنیایى که سرنوشتش بستگى پیدا کرده به دگمهاى که انسانى فشار دهد و پشت سرش وسائل مخرّب که قدرت آنها را خدا مىداند به کار بیفتد، در دنیایى که به راستى بر روى انبارى از باروت قرار گرفته و جرقّهاى کافى است که یک حریق جهانى به وجود بیاورد، چه جاى خوشبینى به آینده است؟
انصافاً اگر بر اساس علل مادّى و ظاهرى قضاوت کنیم این بدبینىها بسیار بجاست. فقط یک ایمان معنوى، ایمان به «امدادهاى غیبى» و اینکه «جهان را صاحبى باشد خدا نام» لازم است که این بدبینىها را زایل و تبدیل به خوشبینى کند و بگوید بر عکس، سعادت بشریّت، رفاه و کمال بشریّت، زندگى انسانى و زندگى مقرون به عدل و آزادى و امن و خوشى بشر، در آینده است و انتظار بشر را مىکشد.
اگر این بدبینى را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکى به خود مىگیرد؛ مثل بشر مثل طفلى مىشود که در اوّلین لحظهاى که قادر مىشود چاقو به دست بگیرد آن را به شکم خود مىزند، خودکشى مىکند و کوچکترین حظّى از وجود خود نمىبرد.
مىگویند از عمر زمین در حدود چهل میلیارد سال مىگذرد و از عمر انسان در حدود یک میلیون سال. مىگویند اگر همه زمین و حیوان و انسان را که بر روى زمین به وجود آمده، کوچک کنیم و نسبت بگیریم، مثلًا عمر زمین را یک سال فرض کنیم و نسبت بگیریم، هشت ماه از این سال گذشته و اساساً جاندارى در آن وجود نداشته است؛ در حدود ماه نهم و دهم اوّلین جاندارها به صورت ویروسها، باکتریها و موجودات تک سلّولى به وجود آمده است؛ در هفته دوم ماه آخر سال پستانداران به وجود آمدهاند؛ در ربع آخر از ساعت آخر از روز آخر سال انسان به وجود آمده است.
دورهاى که دوره تاریخى انسان به شمار مىرود و انسان قبل از آن در حال توحّش در جنگلها و غارها زندگى مىکرده است شصت ثانیه اخیر آن است که در این شصت ثانیه اخیر است که استعداد انسان ظهور کرده و عقل و علم بشر دست اندرکار شده و تمدّن عظیم و شگفت آور به وجود آمده است و انسان استعداد خود را کم و بیش به ظهور رسانده است. در همین شصت ثانیه است که انسان خلیفة اللّه بودن خود را به ثبوت رسانیده است. حالا اگر بنا باشد که انسان به همین زودى با مهارت شگرف علمى خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً انسان با قدرت علمى خود گور خود را به دست خود کنده باشد و چند گامى بیشتر تا گور خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشى اجتماعى در انتظار بشر باشد باید بگوییم خلقت این موجود بسى بیهوده و عبث بوده است.
آرى، یک نفر مادّى مسلک مىتواند اینچنین فکر کند ولى یک نفر تربیت شده در مکتب الهى اینطور فکر نمىکند؛ او مىگوید: ممکن نیست که جهان به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او مىگوید: درست است که جهان بر سر پیچ خطر قرار گرفته است ولى خداوند همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچکترى- این معجزه را نشان داده، بر سر پیچهاى خطر بشر را یارى کرده و از آستین غیب مصلح و منجى رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد که عقلها در حیرت فرو رود؛ او مىگوید:
کار جهان عبث نیست؛ او مىگوید: اگر چنان شود که مادّى مذهبان مىگویند و ظهور انسان در روى زمین مصداق سخن حافظ بشود که:
«راستى خاتم فیروزه بو اسحاقى خوش درخشید ولى دولت مستعجل بود»
با حکمت و عنایت پروردگار منافى خواهد بود:
اذ مقتضى الحکمة و العنایة ایصال کلّ ممکن لغایة
خیر، عمر جهان به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتى مقرون به عدل و عقل و حکمت و خیر و سعادت و سلامت و امنیّت و رفاه و آسایش و وحدت عمومى و جهانى در انتظار بشریّت است، دولتى که در آن دولت حکومت با صالحین است و انتخاب اصلح به معنى واقعى در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزى خواهد رسید (وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنورِ رَبِّها) ، روزى که «اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها وَ لا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمِئذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا بِرِّهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالى: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ » در آن روز به عدالت حکم شود و ستم براى همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهاى خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیرى پیدا نشود که مردم صدقات و زکوات خود را به او بدهند و این است معنى سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است.
بجاى اینکه مأیوسانه بنشینیم و بگوییم کار بشر تمام شده و بشر به دست خود گور خود را کنده و چند گامى بیشتر با آن فاصله ندارد و روزهاى خوش بشر دارد به پایان مىرسد، مىگوییم:
باش تا صبح دولتش بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است
همان طور که ظهورهاى گذشته پس از سختیهایى بوده، قطعاً این ظهور نیز پس از سختیها و شدّتها خواهد بود. همیشه برقها در ظلمتها مىجهد.
على (علیه السّلام) اشاره به ظهور مهدى موعود مىکند و چنین مىفرماید:حتّى تقوم الحرب بکم على ساق بادیا نواجذها، مملوئة اخلافها، حلوا رضاعها، علقما عاقبتها، الا و فى غد- و سیأتى غد بما لا تعرفون- یأخذ الوالى من غیرها عمّالها على مساوى أعمالها و تخرج له الارض افالیذ کبدها و تلقى الیه سلما مقالیدها فیریکم کیف عدل السّیرة و یحیى میّت الکتاب و السّنّة.
جنگ قد علم خواهد کرد در حالى که دندانهاى خود را نشان مىدهد. پستانهایش پر است و آماده است. شروع کار شیرین است و عاقبت آن تلخ. همانا فردا- و فردا چیزى ظاهر خواهد کرد که او را نمىشناسید و انتظارش را ندارید- آن حاکم انقلابى هر یک از عمّال حکومتهاى قبلى را به سزاى خویش خواهد رسانید، زمین پارههاى جگر خود را از معادن و خیرات و برکات براى او بیرون خواهد آورد و کلیدهاى خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد؛ آنوقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعى چیست، و کتاب خدا و سنّت پیامبر را احیاء خواهد کرد.
على (علیه السّلام) نیز از یک آینده عبوس و خشمناک و جنگهاى وحشتزا یاد مىکند ولى على در پایان این شب سیه یک سفیدى میمونى را نوید مىدهد. قرآن کریم هم مىفرماید:
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعدِ الذِّکْرِ أنَّ الارْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحونَ.
ما از پیش اطلاع دادهایم که وارث اصلى زمین، بندگان صالح و شایسته ما خواهند بود (براى همیشه زمین در اختیار ارباب شهوت و غضب و بندگان جاه و مقام و اسیران هواى نفس نخواهد بود).
آرى، این است فلسفه بزرگ مهدویّت؛ در عین اینکه پیش بینى یک سلسله تکانهاى شدید و نابسامانیها و کشتارها و بىعدالتیهاست، پیش بینى یک آینده سعادت بخش و پیروزى کامل عقل بر جهل، توحید بر شرک، ایمان بر شک، عدالت بر ظلم، سعادت بر شقاوت است؛ لهذا نوید و آرزوست. «1»
در آخر می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به آینده ای پر از خوبی وخالی از هر گونه نا پاکی جز ضروریات عقل و مذهب است و همه ی ما باید برای تحقق آن آینده کوشش بسیار کنیم.
اللّهمّ إنّا نرغب الیک فى دولة کریمة تعزّبها الاسلام و اهله و تذلّ بها النّفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدّعاة إلى طاعتک و القادة الى سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدّنیا و الاخرة
«1»مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج3 363 آینده جهان ..... ص : 358
والعاقبه للمتقین