سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

وقتی به موضوع مهدویت دقیق می شوم، چند سوال برایم خیلی پررنگ می شود. اول اینکه چگونه ممکن است اوصافی که از دوران بعد از ظهور به ما رسیده تحقق بخشد؟ و اینکه چرا پیاده سازی عدالت این همه به تاخیر افتاد؟

بالاخره این گزاره هایی که در مورد آن دوران از طریق روایت های صحیح شیعه به دست ما رسیده قابل چشم پوشی نیست. از گسترش عدالت، فراوانی نعمت و آبادی زمین، دگرگونی زندگی و ایجاد رفاه و مهم تر از همه ایجاد حکومتی گسترده تر از حکومت سلیمان و ذی القرنین علیهم السلام. از طرف دیگر بسیاری از روایات دوران سیاه قبل از ظهور تصویر شده، که تا حدود زیادی از آن در دنیای اطراف ما قابل مشاهده است، و دقیقا مکان سوال همین جاست... یعنی انتقال این دوران به ماجرای ظهور و سپس بعد از آن. آن چیزی که مسلم است اینکه اگر قرار بود همه چیز با معجزه و خواست غیر معمول خدا پیش برود؛ پس چرا تا کنون رخ نداده؟ پس ویژگی هایی در آن دوران هست که آن زمان را برای چنین واقعه ای آماده می کند. می توان استنباط کرد که این ویژگی ها باید در ردیف همان اوصاف دوران ظهور باشد منتهی مقداری ضعیف شده. این ویژگی ها با همان مقدار عقل بشری و گنجینه ی نقل موجود در دوران غیبت امام قابل دستیابی است. اگر این ویژگی ها تحصیل نشود حضور امام هم نمی تواند کاری را از پیش ببرد. اما به راستی اگر این ویژگی ها به دست آوردنی است چرا رسیدن به آن اوصاف به حضور شخص امام بسته است؟ آیا با در نظر گرفتن این دیدگاه امام محور نقش عقل انسان به محاق نمی رود؟

برای پاسخ به این سوال باید نگاهی شود به مکاتب بشری و تجربیاتی که انسان با اتکا به عقل خود و بدون ارشادات وحی دارد. تنها در یک قرن از تقابل بین همین دیدگاه ها حدود 80 میلیون نفر انسان طی دو جنگ جهانی کشته شده اند. در زمان روی کار آمدن بلشیویک ها در روسیه تعداد نا معلومی و در چنگ های داخلی امریکا چند صد هزار نفر کشته شدند. قدرت های سلطه گر در این دوران با استعمار کشورهایی که منابع سرشاری در اختیار داشتند، به تاراج منابع، غارت فرهنگی، جنایت های نسلی و... پرداختند؛ که تماما بر مبنای علوم مدرن صورت گرفت. و همه ی اینها و مطالبی که در حوصله ی این نوشتار جا ندارد به یک مطلب شهادت می دهند که عقل بشری اگر چه از جایگاه رفیعی برخوردار است ولی بدون در نظر گرفتن وحی، در چنگال نفس انسان اسیر می شود و آن زمان است که نتایج عقلی از امیال انسان ها قابل تفکیک نیست.

دوران حاضر که به دوران "بازگشت به معنویت" مشهور شده، درست همان موقعی است که باید این اسب سرکش نفسانیات را لگام وحی بزنیم، تا در پرتو آن نور عقل نیز بتواند خود نمایی کند. اما انسان های معمولی که از دست یابی به حقیقت وحی عاجزند و تنها به نوشته هایی که به سختی در طول قرن ها بهشان رسیده، دسترسی دارند. پس مفسری معصوم برای بیرون کشیدن حقایق نایاب از دل نقل برای رسیدن به گنجینه ی وحی از مهم ترین عوامل برای رسیدن به وضع مطلوب می باشد.

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : پاسخ به شبهات  ,
      

به نام خدا

حس انتظار زمانی در انسان پدید می آید که اولا وضع موجود - از هر نظری- کامل دانسته نشود، ثانیا برای شرایط حال بدیلی آرمانی متصور باشد و در آخر رسیدن به مقصود ممکن باشد.

هر یک از این اصول یا پایه ها به خودی خود مهم و اساسی هستند و نمی توان از آنها چشم پوشی کرد. کسی که از شرایط اطراف را ( حتی با یک سری تغییرات) راضی باشد و آن را برای رشد و تعالی انسان کافی بداند نمی تواند منتظر باشد. می توان این گونه فهمید که اگر در مسایل اقتصادی، "قناعت" حس مطلوبی است و در ردیف فضایل قرار می گیرد، در بحث زندگی اجتماعی و رشد و تعالی انسان به سوی بندگی خدا، "قناعت" و راضی شدن به کمترین ها به هیچ عنوان فضیلت محسوب نمی شود. اعتراض به وضع موجود اولین اولین قدم هر منتظر است و هر چه این اعتراض شدیدتر باشد و از مبنای منطقی تری شکل گرفته باشد، حس انتظار و تلاش برای تحقق وضع مطلوب را تشدید می کند.

ولی به راستی شرایط مطلوب چیست؟ دنیای آرمانی ما چه ابعادی دارد؟ چه بسا افرادی که با مجموعه ی اطلاعات نا کافی در مورد یک تفکر، به معامله ی جان خود پرداخته، اما پس از مدتی که از تب و تاب مبارزه افتاده، صدها بار به خود برای جانبازی در راه این تفکر لعنت فرستاده اند! باید مختصات دقیق جهان مورد نظر کشف شود؛ زیرا هم باعث مشخص شدن مروارید های اصیل جریان از بدلی ها می شود، هم شوق و اشتیاق رونده ی راه را بیشتر می کند و حتما تا حدود زیادی راه رسیدن به آن را مشخص خواهد کرد. زمانی که از عدالت سخن می گوییم و معتقدیمکه از عناصر اصلی تشکیل دهنده ی جامعه ی آرمانی است ؛ ولی آیا همان طور که همگان از بی عدالتی فرار می کنند، به سوی عدالت محض حاضر به هجرت هستند؟ اگر این گونه بود، چرا حکومت عدل امیرالمومنین علیه السلام بیشتر از 5 سال به طول نینجامید؟ پس گام اول برای حرکت به سمت جامعه ی عادلانه آماده کردن اعضای آن برای پذیرش عدالت است.

اما همه ی اینها زمانی موضوعیت پیدا می کند که امکان و یا حتی امیدی برای رسیدن به وضع مطلوب باشد. اگر تاریکی به قلب ها هجوم بیاورد به صورتیکه حتی تصور روشنایی را هم محال پندار کند، چه فایده ای دارد که به تاریکی ها اعتراض کرد و یا روشنایی را تصویر نمود؟

باید توجه داشت که هر قدر هم کژی ها در عالم مجال خودنمایی دارند و رسیدن به عدالتو معنویت کامل بعید و دور از دسترس می نماید؛ اما تحقق وضع مطلوب از جمله وهده های تخلف ناپذیر خدا در همه ی ادیان ابراهیمی است و تنها کسی می تواند به صورت فعالانه با حوادث انتقال بین دوران ها روبه رو شوند که از یقین بهره مند باشد. شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به تحرک بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.

مهدویت برنامه ی دین است برای دنیا... قابلیت اجرای این برنامه در یک نظام اجتماعی با استقرار نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی ره امتحان و در دوران زعامت امام خامنه ای هم برگ هایی دیگر بدان افزوده شد. این دوران نشان داد که برنامه ی دین در اجتماع قابل اجراست؛ اما تا زمانی که حول محور ولایت باشد. بنابراین اجرای کامل آن را به زمانی وعده می دهیم که ولایت تام الهی توسط شخص معصوم ، که مردم از روی میل و خواسته ی خویش اطاعتش می کنند، مستقر شود... إن شاء الله

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : انتظار  ,
      

به نام خدا

با سلام

یک نگاه به پروفایل "صبح نزدیک" انداختم دیدم نزدیک جشن تولد دو سالگیشه!

از وقتی که تصمیم گرفتم وبلاگ داشته باشم و پارسی بلاگ رو به خاطر فضای مذهبی و صمیمی ش انتخاب کردم دو سال گذشته... یه بار دیگه به اولین پست "صبح نزدیک" نگاه کردم ... بیانیه ای بود برای پر کردن اندک جاهای خالی در جبهه ی سایبری مهدویت!

خیلی جلویخودم رو گرفتم که به جز غربت حضرت صاحب چیزی ننویسم و به مفهوم بهتر دلنوشته نباشد... اما بالاخره بعضی جاها نتونستم و چیزهایی بر خلاف تصمیم اول نوشتم!

خیلی دوست داشتم همه ی مطالبی که روی وبلاگ می گذارم تولیدی باشن... اما بالاخره نوشتن این مطالب یل حال می خواد، دو کمی مطالعه سه مقداری نظریه پردازی ... تا همین اخیر هم این جوری بود که حالا می بینیم بعد از دو سال تعداد مطالب 58تاست! برای همین دیدم اگر این جوری بخواد پیش بره کم کم این آدرس رو می تونن واگذار کنن! برای همین این اواخر از متن هایی که برای میل هم می رسید استفده کردم... جدا هم خجالت کشیدم!

با خودم عهد بستم زمانی که تعداد پست ها به 100 رسید از قالب وبلاگ خالی بیرون بیام و به فکر حالا یا چاپ کتاب یا راه اندازی سایت بیفتم.

در این جشن تولد دو سالگی از هر کسی که به هر نحوی با این وبلاگ ارتباط برقرار کرده می خوام که نظرات ،پیشنهادات(و تازگی ها هم دیدم جایی نوشته "تقدیر و تشکرها":)) رو بگید مطمئن باشید اجرایی می شه!

شما که نمی دونم اما اصلا از خودم راضی نیستم و احساس می کنم در حد توانم برای هدفم تلاش نکردم!!!

آقا ... معذرت می خوام! در این روزگار غربت نتونستم یار باشم برای شما... حلالم کنید! دعام کنید بتونم ... خواهش می کنم!

مانند همیشه و به یاد گذشته...

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : بی دسته ها  ,
      

به نام خدا

شاید مهم ترین تفاوت یک دانش آموز با دانشجو همین باشد. دانشجو به نسبت از وقت بیشتری برخوردار است و چون در اغلب موارد از خانواده ی اول بریده و هنوز به خانواده ی دوم نپیوسته، فارغ از مسایل روز مره ی زندگی، با لایه های عمیق تری از جامعه ی اطراف خود درگیر است. او (تا حدی) فارغ از دغدغه های معاش به نا راستی های و کژی های موجود پیرامون خود می اندیشد، به علل آنها دقیق می شود و برای خود نظریاتی نیز ردیف می کند. برای خود آرمان شهرها (اتوپیا) و آرمان وقت هایی (آکرونیا) را تصور می کند. به جوامع دیگر در دنیا دقت می کند و علل موفقیت و شکست شان را جویا می شود. و در نهایت راهی ترسیم می کند برای عبور از وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب. مطمئنا به همین قناعت نمی کند! راه بدون عابر چه فرقی با بیابان می کند؟! از آن طرف یک دست هم که صدا ندارد، باید عده ای را به دنبال خود همراه کند. باید حرف های خود را طوری مطرح کند که در این مسیر تنها طی طریق نکند و این از دوستان نردیک شروع می شود تا ... که نهایت ندارد! چرا که افکار اصلاح گرایانه نسبت به وضع موجود محدود به جغرافیا نیست. در این بین حتما درک می کند زمانی که با جمعی کار می کند نیاز به رفتار گروهی دارد و در رأس آن نیاز به یک «امام».

نه این که فقط در کتب شیعه نقل شده باشد؛ بلکه جزء عقلایی ترین اصول هر فعالیت جمعی است که حتی اگر دو نفر بودید یکی را به عنوان مدیر انتخاب کنید. حالا شما فرض کنید ... آیا برای پیاده کردن برنامه ی جهانی دین روی زمین می توان توده ای و بدون برنامه و یا بدون «امام» رفتار کرد؟!

با «امام» است که فعالیت ها نظم می گیرد، گسترده تر می شود و مجال جهانی شدن برنامه های اصلاحی فراهم می شودو دقیقا همانگونه که امیرالمومنین می فرمایند:«... و امامت را برای سازمان یافتن امور امت ... .اجب کرد.»

و دقیقا همین است وظیفه ی یک دانشجوی منتظر... مهم نیست که کجا و در چه رشته ای تحصیل می کند، در کدام تشکل و یا کانون فعالیت می کند، فعالیت علمی محض دارد یا به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مشغول است، تنها مهم این است که در هر جایگاهی هستیم؛

اولا بدانیم مشکل اصلی ما نبودِ ظاهری امام معصوم است

ثانیا قبولاندن این موضوع برای دیگران

زمانی که کم کم این موج نیروها تشکیل شد و هر کس به وظیفه ی خود در این راه افتاد می توان گفت:

متی ترانا و نراک...

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : فعالیت های مهدوی  ,
      



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم