سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

بالاخره امتحانات دانشگاه تمام شد و یک ترم سرشار از معنویت و تهی از درس(!) به پایان رسید. از طرفی به اولین نیمه ی شعبان این وبلاگ هم رسیدیم.این شد که در نوشتار زیر (بعد از مدتها !!!) به یک سوال متداول خواهم پرداخت.

آثار و فواید امام غایب:

باید در نظر داشت که این سوال بیشتر در این اواخر و بعد از پروژه ی عرفی سازی مقام امامت بیشتر در میان مردم به مسئله ی لا ینحل تبدیل شد.

در این سلسله ی عملیات روانی بیشتر به این سوال پرداخته شد:»که نبود امام چه مشکلی به وجود می آورد؟« و تا جایی رسید که عده ای بر این باور رسیدند که تکنولوژی مقام امامت را تعطیل می کند.و در اتفاقی بسیار جالب برای این گفته ی خود مثالی هم می آوردند که در آن قسمت زندگی امام رضا علیه السلام که در دوران قحطی ایشان نماز خواندند و باران آمد و مشکل مردم حل شد؛ امروزه از باران مصنوعی استفاده می شود.

ولی آیا به راستی آثار و برکات وجود امام همین باریدن باران و شفا دادن مریض است؟

اینجاست که به مشکلی پایه ای تر بر می خوریم و آنهم معرفی مقام امام است. یعنی همان جایی گفتیم علم در مقابل دین قرار گرفته و انسان سنتی برای حل مشکلاتش چون با علم و دلیل پدیده ها آشنا نیست؛ به سراغ امام می رود. البته کسی منکر کراماتی که از ائمه نقل شده نیست و از اینها به عنوان «فواید بالعرض» امام یاد می شود.پس واقعا نقش اصلی امام در جهان هستی چیست؟

علامه طباطبایی در المیزان بیان می دارد که قرآن برای انسان دو نوع حیات متصور است:حیات انسانی و حیات حیوانی. در منطق قرآن انسان با امام است که از حیات حیوانی به حیات انسانی می رسد.به معنای صریح تر انسان بدون امام هرچند متمدن و صاحب تکنولوژی-حیوانی ناطق است.

برای مثال در زمان حرکت امام حسین علیه السلام از مکه کسانی که به طمع رسیدن به حکومت و زندگی حیوانی صرف در اطراف ایشان جمع شده بودند؛ به محض اینکه شرایط کمی سخت دیدند امام را رها کردند. اما عده ای هم بودند که فقط به خاطر شخص امام به دنبال او از مکه راه افتادند و حج خود را شکستند و از کعبه ی سنگی به سوی کعبه ی زنده و اصل وجودی آن رفتند. و این است حیات طیبه و انسانی.معیت امام اول و آخر سعادت است.

درست مثل داستان حضرت موسی که بنی اسراییل تا زمانی که با حجت الهی بودند در سخت ترین گرفتاری ها و بن بست ها راه را پیدا کرده و نجات پیدا می کردند، اما درست زمانی که از حجت الهی روی برگرداندند در یک زمین 40 سال سرگردان می شوند.

پس این که عده ای معتقدند که امام زمان علیه السلام شخصی است که به همراه خانواده ی خود در جزیره الاخضرا نشسته کاری انجام نمی دهد غیر قابل باور بوده و ما بر این عقیده ایم که ایشان پرکارترین شخص عالم اند؛ درست شبیه داستان خضر و موسی.

و در نتیجه ی کلی بحث می توان گفت که انسان را بدون امام نمی توان تصور کرد.

نیمه ی شعبان مبارک

والعاقبه للمتقین





پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم