به نام خدا
امروز روز اول من بود در کلاس جودو
به اصرار برادرم و قدری اضافه وزن پا به این کلاس گذاشتم
استاد خوبی داریم و به نظر مرد پخته و کار بلدی میاد
اما چیزی که از ابتدا نظرم رو بهش جلب کرد حواشی کلاس و اصرار استاد به رعایت آنها بود
مثلاً اینکه اول کلاس باید همه به استاد (سنسی) و شاگرد قدیمی و ارشد کلاس احترام بگذارند
قبل از شاگرد ارشد در صف نمی ایستند
در هر حال باید از استاد برای کاری غیر از کار کلاس اجازه بگیرند
حتی در تمرینات هم باید به حریف خود احترام بگذارند
و...
همه این عوامل به نظر من بی اهمیت برای استاد خیلی مهم هست تا حدی که به برادر من گفت چرا موقع ورود از در اصلی محل تمرین از برادر بزرگترت زود تر وارد شدی!
از نظر او شاید بیشتر تعالیم جودو در همین مسائل حاشیهای است، چیزی که من تازه وارد شاید برام حتی خیلی خنده دار هم باشد! از نظر او رعایت همین مسائل ظاهری است که در روح آدم اثرات خاصی می گذارد که بسیار از اثرات مادی ورزش حرفه ای جودو بیشتر است.
نمی شود به استاد گفت من این احترام ها یا اجازه ها را داخل دلم می گیرم و مقید به انجام این کارهای ظاهری نیستم.
زندگی و دین هم همین طور است. همان طور که ژاپنی ها طی قرون زیاد فهمیدند تاکید بر یک سری مراسمات قبل از ورزش لازم است و موجب تقویت برخی نکات مثبت اجتماعی در افراد می شود (چیزهایی که در سالیان اخیر در مسیر پیشرفت بسیار به درد آنها خورد) دین هم، با توجه به اینکه از جانب خدا ست، می آید و تاکید زیادی می کند بر گروهی از افعال ظاهری که در ابتدا به نظر خیلی بی فایده می آید...
خیلی نوشتم... فقط مقصودم این بود که تکرار افعال ظاهری برای نهادینه شدن فلسفه پشت سر آنها تنها مختص ادیان الهی نیست، بشر هم به آن رسیده! مگر اینکه در سالهای اخیر فطرت او عوض شده باشد
والعاقبه للمتقین
برچسب ها : پاسخ به شبهات , مقاله ,