به نام خدا
وقتی به موضوع مهدویت دقیق می شوم، چند سوال برایم خیلی پررنگ می شود. اول اینکه چگونه ممکن است اوصافی که از دوران بعد از ظهور به ما رسیده تحقق بخشد؟ و اینکه چرا پیاده سازی عدالت این همه به تاخیر افتاد؟
بالاخره این گزاره هایی که در مورد آن دوران از طریق روایت های صحیح شیعه به دست ما رسیده قابل چشم پوشی نیست. از گسترش عدالت، فراوانی نعمت و آبادی زمین، دگرگونی زندگی و ایجاد رفاه و مهم تر از همه ایجاد حکومتی گسترده تر از حکومت سلیمان و ذی القرنین علیهم السلام. از طرف دیگر بسیاری از روایات دوران سیاه قبل از ظهور تصویر شده، که تا حدود زیادی از آن در دنیای اطراف ما قابل مشاهده است، و دقیقا مکان سوال همین جاست... یعنی انتقال این دوران به ماجرای ظهور و سپس بعد از آن. آن چیزی که مسلم است اینکه اگر قرار بود همه چیز با معجزه و خواست غیر معمول خدا پیش برود؛ پس چرا تا کنون رخ نداده؟ پس ویژگی هایی در آن دوران هست که آن زمان را برای چنین واقعه ای آماده می کند. می توان استنباط کرد که این ویژگی ها باید در ردیف همان اوصاف دوران ظهور باشد منتهی مقداری ضعیف شده. این ویژگی ها با همان مقدار عقل بشری و گنجینه ی نقل موجود در دوران غیبت امام قابل دستیابی است. اگر این ویژگی ها تحصیل نشود حضور امام هم نمی تواند کاری را از پیش ببرد. اما به راستی اگر این ویژگی ها به دست آوردنی است چرا رسیدن به آن اوصاف به حضور شخص امام بسته است؟ آیا با در نظر گرفتن این دیدگاه امام محور نقش عقل انسان به محاق نمی رود؟
برای پاسخ به این سوال باید نگاهی شود به مکاتب بشری و تجربیاتی که انسان با اتکا به عقل خود و بدون ارشادات وحی دارد. تنها در یک قرن از تقابل بین همین دیدگاه ها حدود 80 میلیون نفر انسان طی دو جنگ جهانی کشته شده اند. در زمان روی کار آمدن بلشیویک ها در روسیه تعداد نا معلومی و در چنگ های داخلی امریکا چند صد هزار نفر کشته شدند. قدرت های سلطه گر در این دوران با استعمار کشورهایی که منابع سرشاری در اختیار داشتند، به تاراج منابع، غارت فرهنگی، جنایت های نسلی و... پرداختند؛ که تماما بر مبنای علوم مدرن صورت گرفت. و همه ی اینها و مطالبی که در حوصله ی این نوشتار جا ندارد به یک مطلب شهادت می دهند که عقل بشری اگر چه از جایگاه رفیعی برخوردار است ولی بدون در نظر گرفتن وحی، در چنگال نفس انسان اسیر می شود و آن زمان است که نتایج عقلی از امیال انسان ها قابل تفکیک نیست.
دوران حاضر که به دوران "بازگشت به معنویت" مشهور شده، درست همان موقعی است که باید این اسب سرکش نفسانیات را لگام وحی بزنیم، تا در پرتو آن نور عقل نیز بتواند خود نمایی کند. اما انسان های معمولی که از دست یابی به حقیقت وحی عاجزند و تنها به نوشته هایی که به سختی در طول قرن ها بهشان رسیده، دسترسی دارند. پس مفسری معصوم برای بیرون کشیدن حقایق نایاب از دل نقل برای رسیدن به گنجینه ی وحی از مهم ترین عوامل برای رسیدن به وضع مطلوب می باشد.
و العاقبه للمتقین
برچسب ها : پاسخ به شبهات ,