به نام خدا
در آخرین روزهای سال دهم هجری، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به عموم مسلمانان اعلام کردند که خود را برای حج آماده کنند. در اثنای این سفر، هر جا که فرصتی به دست می آمد برایشان سخنرانی می کردند و از دوران پس از خود و اینکه هدایت جامعهی اسلامی به سوی هدایت و رستگاری باید چگونه باشد، می گفتند. دیگر بر همگان آشکار شده بود که این ایام، روزهای آخر عمر ایشان است.
پس این چند روز از نظر زمانی دارای اهمیت خاصی بود؛ زیرا پیامبر که وظیفه ی هدایت نوع بشر را تا پایان تاریخ بر دوش خواهند داشت، حتما با توجه به جمعیت زیادی که جمع شده بود، میخواستند از ادامه ی این راه پرفراز و نشیب بگویند. به همین منظور پس از انجام فریضه حج و در راه بازگشت فرمان توفق صادر کردند. همه باید صبر می کردند تا کسانی که عقب مانده بودند برسند و دیگرانی که جلوتر رفته اند بازگردند. از جهت مکانی هم نقطه ای استراتژیک برای این کار انتخاب شد؛ صحرای جحفه کنار غدیر خم...مکانی بی آب و علف با آفتابی سوزان که پس از آن امت اسلامی از هم پراکنده و هر کدام راهی سرزمین خود می شدند.
از طرفی اتفاقات عجیبی ، مانند توطئهی ترور پیامبر پس از جنگ تبوک، در طول ای چند سال و یا حتی در میانهی سفر افتاده بود. این حوادث نشان از آن می داد که عده ای برای پس از آن حضرت نقشه کشیده اند و نمیخواهند خدا و پیامبرش خود برای آن دوران تصمیم بگیرند.
رسول مهربان خدا در شرایطی که ذکرش رفت به سخنرانی پرداختند تا مُهر تکمیل رسالتشان را از خدا دریافت کنند و پازل دین خدا را، که از روز مبعث شروع شده بود، با آخرین و البته مهم ترین قسمتش به پایان ببرند... «امامت»
در اهمیت این جایگاه همان بس که طبق صریح آیات قرآن، ابراهیم خلیل بعد از مقام نبوت و با طی آزمایشاتی سخت به مقام امامت رسید. همچنین زمانی که از خدا درخواست کرد که این مقام به فرزندانش نیز برسد، در جواب شنید که «پیمان من به ستمکاران نمىرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند)» بقره142
اما امام کیست؟
در حدیث بلندی از امام رضا علیه السلام در مورد مقام امام آمده است: «مقام امامت گرانمایه تر و ژرف تر از آن است که مردمان با خردهای خود بتوانند به آن برسند یا با اندیشه های خود از آن آگاه شوند یا امامی را به گزینش خویش اختیار کنند...
نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، فراوانی غنایم و صدقه ها، اجرا شدن حدود و احکام و پاسداری از مرزها با او تحقق پیدا می کند.
او امین خدا در میان آفریدگان ، حجت خدا بر بندگان ، چانشین خدا در عالم و دعوت کننده به سوی خدا و دفاع کننده از حرم او است.
او ازگناه پاک و ازعیب تهی است. وی بارگران امامت را بر دوش دارد، از سیاست آگاه و اطاعت از او واجب است.
او برپادارنده فرمان خدای عزوجل و نصیحت گوی بندگان خدا و پاسدار دین اوست.»
امام دوران ما هم مهدی موعود عجل الله فرجه است؛ او در میان ماست، در بازارهای ما قدم میزند و از لحظه لحظهی ما آگاه است، که اگر این گونه نبود دشمنان ما را نابود می کردند. در این مورد در راوایات آمده است، شخصی از یک محله فقیر نشین که اتفاقا از نواصب بودند (یعنی از دشمنان و حتی بالاتر از آن، به ائمه علیهم السلام توهین لفظی میکردند) عبور می کرد. دید که یکی از ائمه کیسه های خرما بر دوش گرفته و بالای سر هرکدام کیسه ای قرار می دهند. خود را به ایشان رساند و گفت مگر نمیدانید اینها کیستند؟ اینها دشمنان شما هستند! فرمودند اگر دوست ما بودند که وظیفه ما سنگینتر بود...
اما آیا همان قدر که ایشان به یاد ما هستند، ما به یادشان هستیم؟ در روز چه مقدار از زمانمان را برای ایشان صرف می کنیم؟ چقدر زندگیمان رنگ بوی ایشان دارد؟ چه مقدار سعی داریم که به ایشان نزدیک شویم؟
و العاقبه للمتقین
برچسب ها : غدیر ,