به نام خدا
انجمن حجتیه:
پس از کودتای28مرداد وبا نفوذ بیش از حد ایالات متحده در ایران ،بهاییان نیز قدرت یافتند. این نفوذ به حدی زیاد بود که یک پزشک بهایی در زمانی که طبابت شاه ایران را بر عهده داشت ،به اعتراف تمام نزدیکان شاه ،امور مملکتی را اداره می کرد. دراین شرایط سیستم تبلیغاتی این فرقه ی ضاله ،که دراوج قدرت و ثروت بود ،برای بیشتر کردن هواداران خود بسیار تلاش می کرد و در بین طبقه ی دانشگاهی و روشنفکر نیز تا حدودی نیز به موفقیت دست یافت.
اما در این میان شخصی به نام حاج شیخ محمود ذاکرزاده تولایی معروف به شیخ محمود حلبی ،که از استادان بنام حوزه ی علمیه ی مشهد بود، احساس نیازکرد و با تاسیس گروهی به نام انجمن حجتیه پا به میدان مبارزه علیه بهایی گری پرداخت.
شیخ محمود حلبی که فقیه و متکلمی کم نظیر و به خودی خود یک سیاست مدار پخته بود برای مقابله با بهاییت شروع به کادر سازی کرد. در ابتدا با تربیت افرادی زبر دست در مناظرات دینی و مذهبی به خصوص در مقابل بهاییت ترتیبی داد که حضیر القدس –مرکز بهاییان ایران- به همه ی نهاد های خود دستور داده بود با افراد انجمن حجتیه بحث نکنند! اما نقطه ی انحراف این مجموعه را شاید در آن جایی باید جستجو کرد که تمام مبارزات خود با بهاییت را طوری ترتیب داده بودند که به هیچ عنوان با رژیم رو در رو نشوند. یعنی به جای قطع ریشه ی فتنه – که همان حکومت فاسد پهلوی بود -به سراغ حرس کردن شاخه ها و احیانا برگ ها- که فریب خوردگان از همه جا بی خبر بودند- پرداختند.
رژیم که مقابله با انجمن حجتیه را در توان خود نمی دید – به دلیل نداشتن هیچ گونه جهت گیری سیاسی – ولی از آنطرف چون در حصار قدرت بهاییت گرفتار بود بهترین روش روش را برای برداشتن این گروه ، سیاست "تله در جلو و طعمه در سر راه " دانست. یعنی افتادن انجمن در نبارزات اقتصادی با بهاییت!
فعال سیاسی آن دوران آقای حیدر رحیم پور در خاطره ای جالب این مسئله را مطرح می کند:
"... شاید اولین مبارزه ی اقتصادی انجمن حجتیه با بهاییت بر سر گرفتن امتیاز کوکاکولا در مقابل پپسی کولا باشد که در انحصار بهاییان بود. این نخشتین تله و طعمه ای بود که توانست شخصیت علمی و کلامی انجمن حجتیه را تبدیل به شخصیت اقتصادیِ سود جویانه گرداند.به گقته ی مقام معظم رهبری که در آن روزگار بسیار جوان بودند: "اینقدر بر سر پپسی کولا و کوکا کولا یی که سود هر دو به یک کیسه می ریزند در گیر نشوید." " (1)
این مسئله باعث شد که انجمن از قاطبه ی مردم ایران ، که زیر لوای رهبری امام روح الله علیه رژیم مبارزه می کردند ، جدا شده و سرگرم بازی های اقتصادی و مراسم مذهبی پر خرج و بی فایده ی خود شوند. نمونه ی آشکار این موضوع در نیمه ی شعبان 1357 نمودار شد.
در آن سال که به فتوای اما پس از فاجعه ی 17 شهریور شیعیان عید نداشتند، این گروه به دستور ساواک – یا جاهلانه در راستای سیاست های رژیم – برای کمرنگ نشان دادن این عزای عمومی کل تهران را آذین بست و از همان جا دیگر راه بازگشتی برای خود نگذاشت ...
والعاقبه للمتقین
(1) از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه باز خوانی تحلیل نیم قرن خاطره در گفتگو با حیدر رحیم پور ص:131