به نام خدا
حس انتظار زمانی در انسان پدید می آید که اولا وضع موجود - از هر نظری- کامل دانسته نشود، ثانیا برای شرایط حال بدیلی آرمانی متصور باشد و در آخر رسیدن به مقصود ممکن باشد.
هر یک از این اصول یا پایه ها به خودی خود مهم و اساسی هستند و نمی توان از آنها چشم پوشی کرد. کسی که از شرایط اطراف را ( حتی با یک سری تغییرات) راضی باشد و آن را برای رشد و تعالی انسان کافی بداند نمی تواند منتظر باشد. می توان این گونه فهمید که اگر در مسایل اقتصادی، "قناعت" حس مطلوبی است و در ردیف فضایل قرار می گیرد، در بحث زندگی اجتماعی و رشد و تعالی انسان به سوی بندگی خدا، "قناعت" و راضی شدن به کمترین ها به هیچ عنوان فضیلت محسوب نمی شود. اعتراض به وضع موجود اولین اولین قدم هر منتظر است و هر چه این اعتراض شدیدتر باشد و از مبنای منطقی تری شکل گرفته باشد، حس انتظار و تلاش برای تحقق وضع مطلوب را تشدید می کند.
ولی به راستی شرایط مطلوب چیست؟ دنیای آرمانی ما چه ابعادی دارد؟ چه بسا افرادی که با مجموعه ی اطلاعات نا کافی در مورد یک تفکر، به معامله ی جان خود پرداخته، اما پس از مدتی که از تب و تاب مبارزه افتاده، صدها بار به خود برای جانبازی در راه این تفکر لعنت فرستاده اند! باید مختصات دقیق جهان مورد نظر کشف شود؛ زیرا هم باعث مشخص شدن مروارید های اصیل جریان از بدلی ها می شود، هم شوق و اشتیاق رونده ی راه را بیشتر می کند و حتما تا حدود زیادی راه رسیدن به آن را مشخص خواهد کرد. زمانی که از عدالت سخن می گوییم و معتقدیمکه از عناصر اصلی تشکیل دهنده ی جامعه ی آرمانی است ؛ ولی آیا همان طور که همگان از بی عدالتی فرار می کنند، به سوی عدالت محض حاضر به هجرت هستند؟ اگر این گونه بود، چرا حکومت عدل امیرالمومنین علیه السلام بیشتر از 5 سال به طول نینجامید؟ پس گام اول برای حرکت به سمت جامعه ی عادلانه آماده کردن اعضای آن برای پذیرش عدالت است.
اما همه ی اینها زمانی موضوعیت پیدا می کند که امکان و یا حتی امیدی برای رسیدن به وضع مطلوب باشد. اگر تاریکی به قلب ها هجوم بیاورد به صورتیکه حتی تصور روشنایی را هم محال پندار کند، چه فایده ای دارد که به تاریکی ها اعتراض کرد و یا روشنایی را تصویر نمود؟
باید توجه داشت که هر قدر هم کژی ها در عالم مجال خودنمایی دارند و رسیدن به عدالتو معنویت کامل بعید و دور از دسترس می نماید؛ اما تحقق وضع مطلوب از جمله وهده های تخلف ناپذیر خدا در همه ی ادیان ابراهیمی است و تنها کسی می تواند به صورت فعالانه با حوادث انتقال بین دوران ها روبه رو شوند که از یقین بهره مند باشد. شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به تحرک بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.
مهدویت برنامه ی دین است برای دنیا... قابلیت اجرای این برنامه در یک نظام اجتماعی با استقرار نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی ره امتحان و در دوران زعامت امام خامنه ای هم برگ هایی دیگر بدان افزوده شد. این دوران نشان داد که برنامه ی دین در اجتماع قابل اجراست؛ اما تا زمانی که حول محور ولایت باشد. بنابراین اجرای کامل آن را به زمانی وعده می دهیم که ولایت تام الهی توسط شخص معصوم ، که مردم از روی میل و خواسته ی خویش اطاعتش می کنند، مستقر شود... إن شاء الله
و العاقبه للمتقین
برچسب ها : انتظار ,