سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات

و اما بعد ...

شهید مطهری در ادامه ی تبیین دیدگاه خود در موضوع آینده ی جهان این طور می نویسد:

هر چندى یک بار در روزنامه‏ها، در نطقها و سخنرانیهاى گردانندگان سیاست جهان آثار بدبینى شومى نسبت به آینده بشریّت و تمدّن مشاهده مى‏کنیم. اگر از آن درسى که دین به ما آموخته صرف نظر کنیم و ایمان به مددهاى غیبى را از دست بدهیم و تنها بر اساس علل ظاهرى حکم کنیم باید به آنها حق بدهیم که بدبین باشند. چرا بدبین نباشند؟ در دنیایى که سرنوشتش بستگى پیدا کرده به دگمه‏اى که انسانى فشار دهد و پشت سرش وسائل مخرّب که قدرت آنها را خدا مى‏داند به کار بیفتد، در دنیایى که به راستى بر روى انبارى از باروت قرار گرفته و جرقّه‏اى کافى است که یک حریق جهانى به وجود بیاورد، چه جاى خوشبینى به آینده است؟

انصافاً اگر بر اساس علل مادّى و ظاهرى قضاوت کنیم این بدبینى‏ها بسیار بجاست. فقط یک ایمان معنوى، ایمان به «امدادهاى غیبى» و اینکه «جهان را صاحبى باشد خدا نام» لازم است که این بدبینى‏ها را زایل و تبدیل به خوشبینى کند و بگوید بر عکس، سعادت بشریّت، رفاه و کمال بشریّت، زندگى انسانى و زندگى مقرون به عدل و آزادى و امن و خوشى بشر، در آینده است و انتظار بشر را مى‏کشد.

اگر این بدبینى را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکى به خود مى‏گیرد؛ مثل بشر مثل طفلى مى‏شود که در اوّلین لحظه‏اى که قادر مى‏شود چاقو به دست بگیرد آن را به شکم خود مى‏زند، خودکشى مى‏کند و کوچکترین حظّى از وجود خود نمى‏برد.

مى‏گویند از عمر زمین در حدود چهل میلیارد سال مى‏گذرد و از عمر انسان در حدود یک میلیون سال. مى‏گویند اگر همه زمین و حیوان و انسان را که بر روى زمین به‏ وجود آمده، کوچک کنیم و نسبت بگیریم، مثلًا عمر زمین را یک سال فرض کنیم و نسبت بگیریم، هشت ماه از این سال گذشته و اساساً جاندارى در آن وجود نداشته است؛ در حدود ماه نهم و دهم اوّلین جاندارها به صورت ویروسها، باکتریها و موجودات تک سلّولى به وجود آمده است؛ در هفته دوم ماه آخر سال پستانداران به وجود آمده‏اند؛ در ربع آخر از ساعت آخر از روز آخر سال انسان به وجود آمده است.

دوره‏اى که دوره تاریخى انسان به شمار مى‏رود و انسان قبل از آن در حال توحّش در جنگلها و غارها زندگى مى‏کرده است شصت ثانیه اخیر آن است که در این شصت ثانیه اخیر است که استعداد انسان ظهور کرده و عقل و علم بشر دست اندرکار شده و تمدّن عظیم و شگفت آور به وجود آمده است و انسان استعداد خود را کم و بیش به ظهور رسانده است. در همین شصت ثانیه است که انسان خلیفة اللّه بودن خود را به ثبوت رسانیده است. حالا اگر بنا باشد که انسان به همین زودى با مهارت شگرف علمى خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً انسان با قدرت علمى خود گور خود را به دست خود کنده باشد و چند گامى بیشتر تا گور خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشى اجتماعى در انتظار بشر باشد باید بگوییم خلقت این موجود بسى بیهوده و عبث بوده است.

آرى، یک نفر مادّى مسلک مى‏تواند اینچنین فکر کند ولى یک نفر تربیت شده در مکتب الهى اینطور فکر نمى‏کند؛ او مى‏گوید: ممکن نیست که جهان به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او مى‏گوید: درست است که جهان بر سر پیچ خطر قرار گرفته است ولى خداوند همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچکترى- این معجزه را نشان داده، بر سر پیچهاى خطر بشر را یارى کرده و از آستین غیب مصلح و منجى رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد که عقلها در حیرت فرو رود؛ او مى‏گوید:

کار جهان عبث نیست؛ او مى‏گوید: اگر چنان شود که مادّى مذهبان مى‏گویند و ظهور انسان در روى زمین مصداق سخن حافظ بشود که:

          «راستى خاتم فیروزه بو اسحاقى             خوش درخشید ولى دولت مستعجل بود»

با حکمت و عنایت پروردگار منافى خواهد بود:

         اذ مقتضى الحکمة و العنایة             ایصال کلّ ممکن لغایة

 خیر، عمر جهان به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتى مقرون به عدل و عقل و حکمت و خیر و سعادت و سلامت و امنیّت و رفاه و آسایش و وحدت عمومى و جهانى در انتظار بشریّت است، دولتى که در آن دولت حکومت با صالحین است و انتخاب اصلح به معنى واقعى در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزى خواهد رسید (وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنورِ رَبِّها) ، روزى که «اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها وَ لا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمِئذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لا بِرِّهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالى‏: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ »  در آن روز به عدالت حکم شود و ستم براى همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهاى خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیرى پیدا نشود که مردم صدقات و زکوات خود را به او بدهند و این است معنى سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است.

بجاى اینکه مأیوسانه بنشینیم و بگوییم کار بشر تمام شده و بشر به دست خود گور خود را کنده و چند گامى بیشتر با آن فاصله ندارد و روزهاى خوش بشر دارد به پایان مى‏رسد، مى‏گوییم:

         باش تا صبح دولتش بدمد             کاین هنوز از نتایج سحر است‏

 همان طور که ظهورهاى گذشته پس از سختیهایى بوده، قطعاً این ظهور نیز پس از سختیها و شدّتها خواهد بود. همیشه برقها در ظلمتها مى‏جهد.

على (علیه السّلام) اشاره به ظهور مهدى موعود مى‏کند و چنین مى‏فرماید:حتّى تقوم الحرب بکم على ساق بادیا نواجذها، مملوئة اخلافها، حلوا رضاعها، علقما عاقبتها، الا و فى غد- و سیأتى غد بما لا تعرفون- یأخذ الوالى من غیرها عمّالها على مساوى أعمالها و تخرج له الارض افالیذ کبدها و تلقى الیه سلما مقالیدها فیریکم کیف عدل السّیرة و یحیى میّت الکتاب و السّنّة.

جنگ قد علم خواهد کرد در حالى که دندانهاى خود را نشان مى‏دهد. پستانهایش پر است و آماده است. شروع کار شیرین است و عاقبت آن تلخ. همانا فردا- و فردا چیزى ظاهر خواهد کرد که او را نمى‏شناسید و انتظارش را ندارید- آن حاکم انقلابى هر یک از عمّال حکومتهاى قبلى را به سزاى خویش خواهد رسانید، زمین پاره‏هاى جگر خود را از معادن و خیرات و برکات براى او بیرون خواهد آورد و کلیدهاى خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد؛ آنوقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعى چیست، و کتاب خدا و سنّت پیامبر را احیاء خواهد کرد.

على (علیه السّلام) نیز از یک آینده عبوس و خشمناک و جنگهاى وحشتزا یاد مى‏کند ولى على در پایان این شب سیه یک سفیدى میمونى را نوید مى‏دهد. قرآن کریم هم مى‏فرماید:

وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعدِ الذِّکْرِ أنَّ الارْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحونَ.

ما از پیش اطلاع داده‏ایم که وارث اصلى زمین، بندگان صالح و شایسته ما خواهند بود (براى همیشه زمین در اختیار ارباب شهوت و غضب و بندگان جاه و مقام و اسیران هواى نفس نخواهد بود).

آرى، این است فلسفه بزرگ مهدویّت؛ در عین اینکه پیش بینى یک سلسله تکانهاى شدید و نابسامانیها و کشتارها و بى‏عدالتیهاست، پیش بینى یک آینده سعادت بخش و پیروزى کامل عقل بر جهل، توحید بر شرک، ایمان بر شک، عدالت بر ظلم، سعادت بر شقاوت است؛ لهذا نوید و آرزوست. «1»

در آخر می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به آینده ای پر از خوبی وخالی از هر گونه نا پاکی جز ضروریات عقل و مذهب است و همه ی ما باید برای تحقق آن آینده کوشش بسیار کنیم.

اللّهمّ إنّا نرغب الیک فى دولة کریمة تعزّبها الاسلام و اهله و تذلّ بها النّفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدّعاة إلى طاعتک و القادة الى سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدّنیا و الاخرة

«1»مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏3    363    آینده جهان .....  ص : 358

والعاقبه للمتقین





پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم