به نام خدا
جای شما خالی... مدتی پیش در یک شب سرد پاییزی بعد از اینکه خوابم نبرد سراغ دوای درد انسان امروز، همان اینترنت و فضای مجازی، رفتم تا به خیال خود هم کمی سرخودم را گرم کنم و زودتر خسته شوم هم در این شلوغی ساعت های زندگی که کمتر وقت می کنم به وبگردی در موضوعات خارج از درس بپردازم کمی به اطلاعات خود اضافه کنم.
مهدویت همیشه و تقریبا همه جا جزء موضوعات پر طرفدار است؛ فقط کافی است آمار جستجوی این واژه در موتورهای جستجوی مختلف سری زد. ما هم البته از قاطبه ی مردم جدا نبودیم و در آن شب سرد در موتورهای جستجوی ملی و اجنبی(!) به جستجوی این کلمه پرداختیم. اما با دیدگاهی تقریبا متفاوت از جمع...
یعنی بیشتر گشتم ببینم این عقیده ی محکم انسانی – شیعی در حال زندگی من چه نقشی بازی می کند. یعنی من که به اصطلاح «مهدوی» هستم با کسی که این گونه نیست چه فرقی دارم؟ دوران دانشجویی من، خانواده امروز و – إن شاءالله- فردای من، کار و شغل آینده ی من و به طور کلی این مظاهر فعلی زندگی با این اعتقاد یا بدون آن چه تفاوتی می کند؟
با این نگاه گشتم و تقریبا خوب هم گشتم... اما یک نصیحت برادرانه از من به توی دانشجو... تو دیگر این کار را نکن! نه ... خدای نکرده به VPNیا فیلتر شکن - که می دانم هیچ کسی از این چیزها ندارد!- نیازی پیدا نخواهی کرد چون تمام سایت هایی که روی مهدویت کارمی کنند بازند و از لحاظ قانونی مشکلی ندارند... اما همه شان دو دستی چسبیدند به یک سری موضوعات قدیمی و تا حدودی عام پسند: فراماسونری ، علائم ظهور ، نشانه های آخرالزمان و...
نه برداشت بد نکنید...خدای نکرده نمی خواهم بگویم که به این موضوعات نباید پرداخت ؛ اما مگر ما ادعا نداریم که دین اسلام، دین متناسب با نیازهای روز است. پس اگر معتقد به مهدویت هم باشیم و این را هم نشنیده ایم اینجا از قول بزرگان در ذهن داشته باشیم که «مهدویت برنامه ی کلی دین است برای دنیا» ، پس این اعتقاد کجای زندگی منِ دانشجو است؟
باید بالاخره مسئله باز شود، باید دین و سایر اعتقاداتی که در آن آمده از ویترین ذهن های من و شما بیرون بیاید و به عمل برسد. زمینه سازی ظهور - از نظر حقیر – یعنی همین...
بعدا بیشتر صحبت می کنیم...
و العاقبه للمتقین