ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت امیر المومنین علیه السلام و التماس دعا در آخرین شب قدر...
و اما بعد...
بحث بر روی آینده ی جهان بود . اما عده ی دیگری نیز علاوه بر متفکرین ماتریالیست غربی هستند که آینده ای دیگر برای جهان متصور اند. این عده با پشوانه ی عمدتا کتب الهی حرف های دیگری زده اند . اینان معتقدند خدایی که این جهان را خلق کرده دارای صفاتی است ویکی از آنان حکیم بودن اوست. آنا بر این باورند که خدا از آفرینش انسان هدفی داشته و آن هر چه باشد نابودی انسان را به هر نحوی چه به دست خودش یا بر اثر عواملی دیگر را بر نمی تابد. شهید مطهری می گوید:
ما به دلیل اینکه مؤمن و مسلمانیم و در عمق ضمیرمان این اصل وجود دارد که:
«جهان را صاحبى باشد خدا نام» هر چه در دنیا پیشامدهایى مىشود هرگز احساس خطر عظیم، خطرى که احیاناً بشریّت را نیست و نابود کند و کره زمین را تبدیل به توده خاکستر کند و زحمات چند هزار ساله بشریّت را کأن لم یکن نماید نمىکنیم. در ته دل خودمان باور داریم که سالهاى سال، قرنها، شاید میلیونها سال دیگر، در روى این زمین زندگى و حیات موج خواهد زد. فکر مىکنیم بعد از ما آنقدر مسلمانها بیایند و زندگى کنند و بروند که فقط خدا عدد آنها را مىداند. آرى، ما در ته دل خود اینطور فکر مىکنیم و هرگز این اندیشه را به خود راه نمىدهیم که ممکن است عمر جهان یعنى عمر بشر و عمر زمین ما به پایان رسیده باشد.
تعلیمات انبیاء، نوعى امنیّت و اطمینان خاطر به ما داده است و در واقع در ته قلب خود به مددهاى غیبى ایمان و اتّکا داریم. اگر به ما بگویند یک ستاره عظیم در فضا در حرکت است و تا شش ماه دیگر به مدار زمین مىرسد و با زمین ما برخورد مىکند و در یک لحظه زمین ما به یک توده خاکستر تبدیل مىشود باز هم با همه ایمان و اعتقادى که به پیش بینىهاى دانشمندان داریم به خود ترس راه نمىدهیم، در ته دلمان یک نوع ایمان و اطمینانى هست که بنا نیست بوستان بشریّت که تازه شکفته است در اثر باد حوادث ویران گردد.
آرى، همان طورى که باور نمىکنیم زمین ما به وسیله یک ستاره، یک حادثه جوّى نیست و نابود شود، باور نمىکنیم که بشریّت به دست خود بشر و به وسیله نیروهاى مخرّبى که به دست بشر ساخته شده منهدم گردد. آرى، ما به حکم یک الهام معنوى که از مکتب انبیاء گرفتهایم باور نمىکنیم. «1»
اریک فروم نیز در مقدمه ای بر کتاب 1984اثر جرج اورول – که خود نیز اثری در موضوع پیش بینی آینده از نگاه سوسیالیستی است- چنین آورده است:
نا امیدی نسبت به آینده ی انسان در تقابل آشکار با اساسی ترین جنبه های تفکر غربی، یعنی ایمان به پیشرفت بشر و قابلیت انسان در ایجاد دنیایی سرشار از صلح و عدالت است. این امید، از تفکر رومی و یونانی ، همچنین مفهوم مسیحای پیامبران عهد عتیق ریشه می گرد. فلسفه ی تاریخ عهد عتیق بر این باور استوار شده که : انسان رشد می کند و در طول تاریخ شکوفا می شود و به همان چیزی که مقدر شده، تبدیل می شود. بر این اساس انسان قدرت عشق و منطق خود را پرورش می دهد و به کمال می رساند و از این طریق دنیا را تحت سیطره ی خویش در می آورد؛ و در عین حال که با طبیعت و دیگر انسان ها وحدت می یابد، فردیت خود را حفظ می کند. هدف انسان، صلح و عدالت جهانی است و پیامبران ایمان دارند که به رغم تمام خطاها و گناهان بشر، سرانجام "روز موعود" که در ظهور مسیح تبلور یافته است، فراخواهد رسید. «2»
«1»مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج3 359 آینده جهان ..... ص : 358
«2» 1984 جرج اورول ترجمه ی حمیدرضا بلوچ مقدمه ص:3
والعاقبه للمتقین