سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

با اندکی تاخیر سال نو مبارک... این نوشته به درد روز های پایانی سال می خورد اما خواندنش خالی از لطف نیست!

و به قول قیصر امین پور :« و ناگهان چقدر زود دیر می شود ...»

انگار همین دیروز بود که دعای تحویل سال را کنار خانواده خواندیم، بعضی هایمان بی خیال رسم و رسومات به جای خانه ی فک و فامیل نشستیم پای درس که کنکور داریم! و برخی هایمان هم که به لطف زندگی دانشجویی و تعطیلی کلاس ها عیدمان از دو هفته زودتر شروع شده بود و آنچنان دوق و شوقی نداشتیم!

«یا مقلب القلوب و الابصار» را هر کداممان با نیتی خواندیم... آخر می دانی که قلب حرم خدا است و حتما با خود عهد بستیم که امسالی دیگر برای این خانه دنبال مشتری (نعوذ بالله) و یا حتی مستاجر نباشیم! و مسلما در ذهن داریم که چشم تاثیر گذارترینن ورودی قلب است که گفته اند: «...که هر چه دیده بیند دل کند یاد...» و به طور قطع از وجودمان گذراندیم که سال جدید را طور دیگری از این نعمت خدا استفاده کنیم.

«یا محول حول و احوال، حول حالنا الی احسن الحال» را گفتیم چون می دانستیم وضعی که در آن هستیم وضع خوبی نیست. این دعا را حتما ضمیمه ی این حدیث کردیم که فرموده اند (قریب به این مضمون) هر کس برای خواسته ای که دارد تلاش نکند خودش را مسخره کرده خود را برای یک سال تلاش به منظور بهبود وضع خود و- در حالتی ایده آل گرایانه- جامعه ی خود آماده کردیم.

و اما حالا که به آخر سال رسیدیم کجاییم ؟ آیا اصلا در برنامه ریزی خود راه رفتیم؟ یا نه اصلا به قول حافظ « این ره که تو می روی به ترکستان است»؟

خوب بیا اندکی به فکر کنیم ببینیم مشکل کار از کجاست... مشکل از برنامه است یا از مجری؟

من اصلا قصد برگزاری یک دادگاه مجازی را ندارم و بنا بر این در مورد مجری حرفی ندارم...

اما به سراغ برنامه برویم ... به نظر عمده ی مشاورین مهم ترین قسمت یک برنامه هدف گذاری آن است. هدف است که به برنامه جهت می دهد و دنبال کننده ی آن را به ادامه ی آن مشتاق می کند. انسان با داشتن هدف است که به ادامه ی زندگی امیدوار می شود. پس اگر فکر می کنیم که برنامه مان مشکلی دارد قبل از هر چیزی باید هدفش را چک کنیم. اگر هدف به عبارت بهتر شارژ کننده ی خوبی نباشد نمی تواند انسان را تا پایای ترین نقطه ی زندگی در آن کوره راه های سخت برساند.

حالا بیایید به این سوال پاسخ بدهید:«نقش من در تحقق ظهور چیست؟ آیا برای من اصلا نقشی متصور است؟»

حالا شمای ایرانی که طبق روایات حوادث آخرالزمان روی شاخت می چرخه(!) برای سال 91می خواهی چه هدفی انتخاب کنی؟یا اصلا ببین برای تو حق انتخابی گذاشته اند؟ نه! آخر تو را برای این روزگار انتخاب کرده اند!!!! خودت را دست کم نگیر!!! تو برای مدیریت جهانی آفریده شدی!!!

والعاقبه للمتقین





پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم