سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

ادامه ی مطلب قبلی که به نظرم باید پشت سر هم خوانده شود:

 

حالا ادامه ی افاضات خلیفه ی مسلمین یزید بن معاویه :« حالا بگذارید برایتان بگویم آن کس که از غار حرا به پایین آمد و گفت مردم در دنیا خبری است و خدایی هست و دینی هست و حلال و حرامی و ... می دانید مقصودش چه بود؟؟؟ بگذارید برایتان شعری بخوانم...»

«بخوان امیر المومنین(!!!!!!!!!!!)!»

« لعبت هاشم بالملک            و لا خبرٌ جاء و لا وحیٌ نزل

آری فرزندان من همان شخصی که بحثش بود فقط داعیه ی حکومت اعراب را در سر داشت... می بینید که الحمد للله(!) به مقصدش هم رسید (و خلیفه خودش را نشان می دهد)»

شما را به خدا لحظه ای درنگ کنید... اگر بر فرض محال امام حسین علیه السلام با یزید بیعت می کرد آیا امروز نمازی می ماند؟ روزه و حج و زکات و شیعه و سنی چه طور؟

این امام حسین علیه السلام بود در حالی که بسیاری از اصحاب رسول الله در کنج خانه های خود خزیده بودند با حکم بیعت یزید مخالفت کرد.

گفت:« زیر بار این بیعت نمی روم تا همه بدانند که کسی که این حرف ها را می زند مسلمان نیست... چه برسد به جانشین پیامبر! این مخالفت را هم علنی می کنم. حتی در مدینه نمی مانم که بیاید مرا ترور کند و سپس برای من عزاداری کرده خونم را هدر دهد.

به مکه می روم، خانه ی امن الهی، از آنجا هم وسط اعمال تمتع خارج می شوم و به همه می گویم که کسی که خلیفه اش می پندارید می خواهد حرمت این خانه ی امن را هم بشکند... آیا او و همدستانش خلیفه اند؟

در صحرای کربلا با زن و فرزند مقابل لشکریانش می ایستم و در زمانی یاری برایم نمانده کوچکترین فرزندم را برای اتمام حجت پیش آنان می برم و می گویم بر فرزند رسولتان منت گذارید و این طفل را سیراب کنید و انان...

بعد از ماجرا، برای اولین بار در اسلام، مسلمین اسیر می شوند و آن هم آل الله... منزل به منزل راه می افتند تا شام تا بگویند ای مسلمین شما را به هر که در این عالم می پرستید این آقا حرف اسلامی نمی زند...»

بعد از این ماجرا مردم فهمیدند از دستگاه شام نمی شود فهمید اسلام چیست! پس کجا باید رفت؟ بله... مدینه...

در آن زمان امام باقر و امام صادق علیهم السلام هم در خانه هایشان باز کردند و گفتند آنچه را باید می گفتند. از خیر همین قیام حکومت بنی امیه ساقط شد و بنی عباس روی کار آمد. اینان برای کم نیاوردن جلوی دستگاه اهل بیت علیهم السلام مذهب اهل سنت را پر و بال دادند و در نتیجه امروزه کعبه ای هست و نمازی و روزه ای و زکاتی و ...

حالا هر وقت نماز خواندی، هر وقت افطار کردی، هر وقت مشرف شدی حج و ... می خواهی سنی باش یا شیعه یادت نرود به امام حسین علیه السلام سلام کنی!!!!

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

والعاقبه للمتقین




برچسب ها : امام حسین علیه السلام  ,



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم