به نام خدا
هفته ی گذشته به دلیل پی گیری یک نامه پشت در اتاق مدیر امور فرهنگی دانشگاه ایستاده که نه نشسته بودم و غرق در افکار خودم ( در این فکر ما هم همه چیزی پیدا می شود از مشکلاتی که به من مربوط می شود یا آنی که نمی شود!).
در همین اثنا بود که دو تا خانم با قیافه هایی که معلوم بود دانشجو نیستند چون اگر بودند جلوی در، حراست نمی گذاشت وارد شوند ، اما نتوانسته به اینها چیزی بگوید!(البته بماند که همان صورت های ساده بعد از ورود به دانشگاه تغییر خواهند کرد چون آن حراست فقط دم در هستند نه داخل!)
از تعجب ما چیزی نگذشته بود که آن دو خود را معرفی کردند که ما از بنیاد ایرانشناسی هستیم از زیر مجموعه های نهاد ریاست جمهوری و ریاست عالی ما هم خود رییس جمهور می باشند! البته ریاست الآن ما خود معاون اول هستند.
اما کارشان چه بود؟ یک سری پوستر لمینت شده آورده بودند به تعداد زیاد برای چسباندن در همه ی دانشکده ها برای مسابقه ی عکاسی! از این بگذریم که این کارها را کانون ایرانشناسی خودمان هم انجام می دهد، اما این همه خرج برای زمانی تقریبا دانشجویی در دانشگاه نیست واقعا اسراف بیت المال نیست؟
امیدوارم که مسئولینی که بالا از شان اسم بردم از واقعه خبر نداشته باشند چون...
سخن مشهوری در ذهن دارم که فکرم این است که از روایات باشد که مردم بر دین حاکمانشان هستند ؛پس اولین کار فرهنگی و موثر ترینشان البته تذکر به مسئولین است و نوشتار بالا از جمله ی ادای به این وظیفه بود.
والعاقبه للمتقین