سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

هر کسی که بخواهد از مسیر های غیر عادی یا تجربه نشده به مکانی برسد، از نظر عقلی نیاز به یک راهنما - حالا به هر شکلی- دارد. این راهنما در ابتدا باید به مسیر مورد نظر تسلط قابل قبولی داشته باشد. در ثانی، باید مورد اعتماد باشد تا در دوراهی ها بتوان به او اطمینان کرد. و نظر این دومی مهمتر است. زیرا اگر، با فرض اینکه راهنما یک شخص باشد، راهی را بلد نباشد خیلی راحت به این موضوع اشاره خواهد کرد و موجب احیانا دورتر شدن از مقصد نخواهد شد.

می توان ادعا کرد جاده زندگی هم از همان دسته راه های ناشناخته و پر پیچ و خم است. هیچ کس اطراف ما نیست که یکبار تمام این راه را رفته باشد و بیاید به ما کمک کند. از تجارب بقیه هم نمی توان استفاده ی قطعی کرد؛ زیرا اولا هنوز راه را به انتها نرسانده که نتیجه ی دقیق فعلش مشخص شود و ثانیا تمام ویژگی های ما در او جمع نیست که دقیقا مثل عمل کرد و به نتیجه ای که او رسیده است بتوان رسید. تازه این در مورد زندگی ما در همین چند روز دنیا و اهداف آن؛ ولی ما که اعتقاد داریم دنیای دیگری در کار است پس از این چند وقت دیگر، چون کسی را نمی شناسیم که از آن طرف آمده باشد به طور کامل مبحث تجربه زیر سوال می رود.

بنابراین باید برای طی کردن راه سخت زندگی و رسیدن به هدف هم راهنمایی انتخاب کرد با همان ویژگی ها.  اما موضوعی که شاید در این میان معمولا مغفول می ماند، بحث اعتماد به راهنما ست. وقتی راهنمایی طبق اهداف شخص انتخاب می شود، نمی توان در اواسط راه به او گفت که این یک قلم از کارهای شما را قبول ندارم! باید به سخنان او اعتماد داشت تا رسیدن به اهداف ممکن شود. اگر هدف از زندگی شد عبودیت خدا، دیگر چرا گفتن در اوامر الهی امری است تعجب برانگیز! مگر اینکه گفته شود شاید خدا - نعوذبالله- این قسمت را زیادی قرار داده و یا...

 

یکی از این اعتمادها در مورد وعده های الهی است. خدا به کسانی که یاری اش کنند  وعده ی یاری و پیروزی داده. هر قدر هم اوضاع او آشفته و دشمنش قوی باشد. در همین رابطه مقام معظم رهبری می فرمایند: یکى از چیزهایى که من بر روى آن تکیه میکنم در این زمینه‌ى اعتقاد و نگاه قلبى و گرایش قلبى، مسئله‌ى اعتماد به خداى متعال است، اعتماد به وعده‌هاى الهى است؛ این از جمله‌ى مطالبى است که بنده اصرار دارم ما روى این کوتاهى نکنیم. وقتى خداى متعال صریحاً به ما وعده میدهد که "اِن تَنصُرُوا اللهَ ینصرکم"،"وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه"،وقتى اینجور خداى متعال با صراحت، با تأکید به ما وعده میدهد که اگر شما از دین او حمایت کردید، از راه خدا پیروى کردید و آن را نصرت کردید، خدا شما را نصرت خواهد داد، ما باید به این وعده اعتماد داشته باشیم، باید همین‌جور عمل بکنیم . 

توکل به خدا

و العاقبه للمتقین


      



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم