سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

پیش خودم فکر می کردم: چگونه می توان ادعای یک پیامبر را تصدیق و یا تکذیب کرد؟ بلافاصله به ذهنم رسید که خب مانند دیگر ادعاهای یک فرد، باید به سابقه و منش آن فرد مراجعه کرد و از طریق آنها فهمید که آیا او اصولا از راست گویان و معتمدین است یا از دروغ گویان ؟ اما ادعای پیامبر با بقیه ی ادعاها تفاوت اساسی می کند. بحث یکی دو روز یا حتی چند سال نیست! بحث بر سر سعادت یا شقاوت ابدی فرد است. اگر کسی بیاید و ادعای پیامبری کند و در سابقه ی او حتی یک نقطه ی سیاه دیده شود چطور می توان عقل سالم را قانع کرد که این ادعایش جدای از آن نقطه ی سیاه بوده و تنها راه سعادت پیروی از اوست؟

این است که ما شیعیان عصمت را از شروط اصلی پیامبری می دانیم.

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : تلنگر  ,
      

به نام خالق زیبایی ها

اصولا نگاه غرب به مقولات مورد اقبال مردم دارد که آنها از تمدن غرب نشأت گرفته اند، مانند فوتبال و سینما، با نگاهی که ما داریم تفاوت می کند. برخلاف تمام ژستهای هنری یا ورزشی در مثل ما بیشتر به "قسم حضرت عباس" مشهور است؛ به "دم خروس" هایی بر می خوریم که به راحتی نمی توانیم از آن بگذریم. کسانی که اخبار سینمای خارجی را دنبال می کنند حتما از "آرگو" زیاد شنیده اند. فیلمی که به نظر تمام صاحب نظران در حوزه ی سینما در کلاس فیلم های هالیوودی در سطح بسیار متوسطی است؛ اما به یک باره می آید تمام جوایز جشنواره های مختلف سینمایی را می برد و کلی هم سر وصدا ایجاد می کند. این فیلم افسانه ای است از وقایع سال13 آبان 58 که عده از کارمندان سفارت آمریکا پس از فرار از سفارت به طرز مسخره ای از ایران فرار می کنند. نا متعادل نشان دادن مردم انقلابی ایران، بی رحم و سفاک جلوه دادن این مردم مظلوم، هرزه و ساده لوح نمایاندن نیروهای مسلح به خصوص عزیزان سپاهی کمترین کاری است که در این فیلم انجام شده است. آیا این همه دلیل برای بزرگ کردن و جایزه دادن به این فیلم کافی نیست!

حال با این مقدمه می خواهم بگویم که آقایانی که از سینما به دانبال سرگرمی اند اندکی چشم خود را به اطراف باز کنند. در کجای دنیا به دلیل هنر از هزینه ی به ظاهر شخصی خود فیلم می سازند که در ایران با مالیات کارگر و کارمند فیلم هایی ساخته شود که تنها خواست کارگردان بعد از طعنه زدن به نبود آزادی در ایران "هنر است و هنر..."؟!

داستان سینما به همین جا ختم نمی شود... یکی از دوستان حرف قشنگی می زد، می گفت آزادی از این بیشتر که در کشوری با پول دولت فیلم می سازند که در کشور آزادی نیست!!!

به خودمان نگاه کنیم و جایگاه خود را بیابیم. در دنیا سه نوع نگاه دارند فیلم می سازند: اول هالیوود، دوم بالیوود و سوم... باید ایران باشد؛ چون نگاهش به جهان با بقیه تفاوت دارد. کجای دنیا اندیشمندانش تا به این اندازه به سینمای ملی اهمیت می دهند؟ مگر نه اینکه فیلم های آمریکایی همه ی گیشه ها را برای خود کرده؟

سینمای ما فقط نباید به داخل توجه داشته باشد، همانطور که قبلا عرض کردم در همین وبلاگ ایرانی مرد روزهای نزدیک ظهور است، خود را نباید محصور در جغرافیای محصور شده ی به دست اجانب کند... رسالت ما فرا تر از این حرفهاست! چیزی که به خرج فیلم سازان ما نمی رود!

باز هم بروید و فیلم های طبقه ی بالای جامعه را بگیرید و به نام اجتماعی به خورد مردم بدهید! بعد هم از زبان نفهمی مردم بگویید و به دولت غر بزنید که چرا آمار فروش پایین است!

سینمای آخرالزمانی با پروداکش درست و جذاب کجای بودجه های سرسام آور سینمای سفارشی ماست؟ به همین جشنواره نگاه کنید... پر خرج ترین فیلم مربوط به واقعه ای تحریف شده از تاریخ ایران است و بسیار خنثی نسبت زمان حال!

اگرچه روزنه های امید به نظر حقیر دارد در این سینما باز می شود اما باز هم راه طولانی در این راه داریم تا اسب سرکش سینما که صنمی با فرهنگ ما ندارد را به لگام بکشیم.

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : هنر  ,
      

به نام خالق هرچه است در آسمانها و زمین

ولادت پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله و آغاز هفته ی وحدت را به همه ی مسلمانان و خوانندگان «صبح نزدیک» تبریک عرض می کنم.

می خواستم پیرامون انتظار مطالبی چند روی صفحه بیاورم، با نگاهی به تقویم کلا منصرف شدم و هفته ی وحدت را بهانه ی خوبی برای تبیین نظریه ی «اتحاد اسلامی» از نگاه حقیر دانستم.

به شخصه با نگاه بدی به این موضوع بزرگ شدم. نگاهی که همیشه این موضوع را برای حفظ قدرت عده ای یا محو کامل تشیع مترادف می ساخت. برگزاری مراسم نهم ربیع در پنهان و دامن زدن به مراسم فاطمیه در آشکار از نتایج خود به خودی این نگاه بود. در ابتدای ورودم به دانشگاه با همین نگاه وقتی به تابلوی بزرگداشت مراسم «ایام محسنیه» از سوی برخی از دانشجویان غیر همفکر(البته در آن زمان!) برخوردم بسیار تعجب کردم و با شروع اولین ایام فاطمیه در دانشگاه، به قول معروف، می خواستم مستقیم بروم تو دیوار! اما در بحث با همین افراد نمی توانستم از برخی از عقاید قبلی ام دفاع کنم و بعضا در چنین اوضاعی به جای مناظره به مجادله پناه می بردم!

تا اینکه کم کم توانستم گره های موجود در ذهنم پیرامون وحدت را باز کنم و به نظریه ای در این باب برسم. البته کتابی هم با عنوان «اتحاد اسلامی از دیدگاه شهید مطهری» هم چند سال پیش خریداری کردم اما آنهم به سرنوشت دیگر کتابهایم دچار شد و هیچ وقت خوانده نشد. بنابراین نظریه ی زیر تا حدود زیادی شخصی و برگرفته شده از شنیده هاست.

اختلاف بین مذاهب اسلامی به هیچ عنوان قابل انکار و (تا حدود زیادی) قابل حل نیست. از برخی عقاید که عوام شیعه به سنی یا بالعکس نسبت می دهند باید گذشت و منظور از اختلاف در این نوشته، اعتقاد مستدل در هر یک از مذاهب اسلامی است که مورد عقیده ی بزرگان آنها بوده و قبول یا عدم آن موجب دخول یا خروج از آن مذهب می گردد، است که در سایر مذاهب مورد قبول نباشد.

از نظر حقیر به بهانه ی وحدت مسلمین، تاراج سرمایه های مادی، دشمنی آمریکا و اسراییل و ... نمی توان مسلمانان، اعم ازشیعه و سنی، را مجبور به قبول عقاید یکدیگر و یا ما بین آنها کرد. زیرا همانطور که ذکر شد قبول یا رد این مباحث اختلافی باعث دخول و یا خروج از مذهب است و از دیدگاه هرکدام باعث سعادت و یا شقاوت ابدی!

باید اذعان داشت که سنی عقاید شیعه را انحرافی می داند و بالعکس. بنابراین نباید انتظار داشت برای چند روز فانی دنیا آدمی (سنی یا شیعه) لگد به بی نهایت آخرت خود بزند.

هدف از وحدت « ائتلاف» است نه « یکسان سازی». و این همان چیزی است که بسیار قبل تر از امثال سید جمال – با اهداف بالا- علمای بصیر و متدین سنی و شیعه به دنبال آن بودند. یعنی اینکه چه بخواهید و چه نه شما با هم در یک محدوده زندگی می کنید و مقدار زیادی عقاید و مقدسات مشترک دارید که اینها قهرا یک سری منافع مشترک ایجاد می کند. خیلی سخت نیست برای یک شیعه یا سنی که به او گفته شودتو عقاید خود را داشته باش ولی با دیگر برادرانت طبق رفتار اسلامی رفتار کن؛ همان طور که پیامبر با پیروان دیگر ادیان رفتار می کرد.اصلا این یکی از اصول قرآنی است. جنگ با غیر مسلمانان زمانی رخ می دهد که علیه منافع مسلمین و اسلام دست به اقدام آشکار زده اند و تا قبل از آن هر گونه تعرض به آنها از نظر هم شیعه و هم سنی غیر قابل قبول است؛ وانگهی ما مسلمانان نزدیکی های بیشماری هم به یکدیگر داریم.

و در انتها یک سوال اساسی باقی می ماند:«تکلیف حق و حقیقت چه می شود؟»

قبل از پاسخگویی به این سوال باید مشخص شود که حقیقت در عالم یکی است و از منظر عقل هم درست بودن دو گزاره ی متناقض محال است. از طرفی هم دیده می شود که گاه در مذاهب مختلف اسلامی حرف هایی زده و اعمالی تجویز می شودکه با هم متناقض اند و هر مذهبی بر این باور است که فقط با اعتقاد به این حرف ها و عمل به توصیه ی آنها می توان به رستگاری رسید. پس تنها یکی از این راه ها درست و موجب رستگاری است.

پس با توجه به نکته ی بالا برای پاسخ به سوال فوق در دو حوزه می توان بحث کرد. اول وظیفه ی هر شخص مسلمان و دوم جامعه ی مسلمین به خصوص علما.

در مورد اول همه ی مسلمین ( در ابتدا بنده ی حقیر) باید به صورت تخصصی و با وقتگذاری مناسب در مورد صحت اعتقادات و اعمال عبادی خود تحقیق کند. الحمد لله هم کتاب در این مورد زیاد نگاشته شده و هم اینترنت در دسترس همگان است.

در مورد دوم هم حقیر بر این نظرم که بحث هایی دقیق در حوزه ی اختلافات به دور از هیجانات، تعصبات کورکورانه و موضوعِ انگلیسیِ تکفیر در محیطی نخبگانی و نه در عرصه ی عام جامعه صورت گیرد و نتایج آن که حتما نقش مهمی در سعادت و شقاوت مسلمین دارد به اطلاعشان برسد.

امید که مسلمانان با اتحاد و همدلی خود راه پیشرفت و سعادت بپیمایند و آماده ی ظهور مهدی عجل الله فرجه - که از مشترکات میان تمام مذاهب اسلامی است- بشوند که رضایت پیامبر اعظم صلی الله علیه و اله هم بی گمان در همین است.

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : سبک زندگی  ,
      



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم