سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

در نوشتار قبل فهمیدیم که تنها دانستن مفاهیم باعث بروز ایمان و در نهایت عمل به دانسته ها نمی شود. اما سوالی که باید به آن پاسخ داد این است که «آیا صرف اعتقاد قلبی یا ایمان منجر به عمل و سپس منتج به نتیجه ی دلخواه ما می شود؟» و این سوالی است بسیار ظریف!

به مثال پزشک و سیگار دوباره برمی گردیم. این بار پزشک ما هم مضرات سیگار را می داند و هم به آنها اعتقاد قلبی که برای عمل کردن به آن یقین آور است دارد، اما فرض کنید بر او شرط می کنند برای حضور در محفلی علمی باید ایتدایش سیگار بکشد(!) یا اینکه در جامعه ای که او زندگی می کند، کشیدن سیگار برای طبقه ی اجتماعی او از واجبات است و یا اینکه ... خلاصه زمینه برای بروز اعتقاد قلبی وی مبنی بر مضر بودن سیگار نیست. این نبود زمینه را می تواند هم شخصی باشد و هم اجتماعی.

پس داشتن اعتقاد قلبی یا ایمان هم قهرا ختم به عمل و در نهایت نتیجه نخواهد شد. اما در صورت وجود زمینه ها از همین ها می توان بله عنوان انگیزه استفاده کرد.

در مورد اعتقادات مهدوی هم این نکته صادق است. به طور مثال این که گناه باعث تاخیر در ظهور حضرت می شود را اگر همه باور داشته باشیم ( یک مرحله جلوتر از دانستن) دیگر نه خود گناه می کنیم و نه دیگر گناه دیگران را تحمل خواهیم کرد و وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر را با اهتمام بیشتری دنبال می کنیم. اما اگر از این کار خجالت کشیدیم و یا نه یک بار انجام دادیم و کتک خوردیم، وطیفه چیست؟ باید رفت ب دنبال زمینه سازی این عمل. یعنی در این مثال باید طوری روی خودم کار کنم که این حیای حمق (خجالت احمقانه) از من دور شود و یا مثل اینها که در انجام به فرایضی که به آنها اعتقاد راسخ دارم خللی ایجاد نکند.

نکته ی مغفول این مباحث شاید همین توجه نکردن به رمینه های به تحقق رسیدن افعال باشد و یا به عبارت دقیق تر رعایت نکات اجرایی. از چه جهت گفتم مغفول چون ما مذهبی ها هر موقعبخواهیم کاری انجام دهیماین کار را در نهایت بی دقتی انجام می دهیم و صادقانه -البته گاهی هم نه!- از خدا بابت موفقیتش گدایی می کنیم. اما دیگرانی که نه خدا دارند و نه امام زمان فقط به خوب و محکم انجام دادن کارشان فکر می کنند و امید دارند و در نتیجه کارهایی انجام می دهند بسیار با کیفیت تر.

مثال بارز این مسئله اوضاع امروز سینمای کشور ماست، کارگردان هر چه بی دین تر، ضد انقلاب تر کارش خوش ساخت تر و تماشاگر پسندتر! اما هر مسئولین یک فیلم مذهبی تر باشند و بخواهند فیلم در حفظ آرمان ها بسازند فیلمش از نظر فرم یا ساخت ضعیف تر است.

دیدگاهی که قصد دارم در این نوشته و بعد ها تحت این عنوان القا کنم این است که اصولا برای هر تفکری که بخواهیم کار کنیم - از بشری ترینش یا الهی ترین ها- یک سری اصول حاکم است که اگر به کار برده شود می توان انتظار نتیجه و حاکمیت اندیشه را داشت وگرنه اگر کارمان پیامد های منفی نداشته باشد کاری است عبث و بیهوده!

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : فعالیت های مهدوی  ,
      

به نام خدا

حوزه ی مهدویت پر است از کارهای کرده و نکرده. می بینیم که چه بسیار انسانهایی که با نیت خیر وارد شده اند و کارهایی هم کرده اند... اما پس چرا آن تأثیر دلخواه نمی گذارد و یا هم رده ی کارهایی که ضد مهدی ها انجام می دهند نیست؟ بگذارید صریح تر بگویم"چرا با وجود این همه کار باز امام زمان ما ظهور نمی کند؟"

باید بررسی کرد تفاوت ظهور امام زمان عج با امام حسین ع را، با امیرالمومنین را. این بزرگواران مأمور به ظاهر بودند؛ یعنی اگر ظاهر کوفه نشان می داد که آماده ی پذیرش حکم الهی اند، باید برای برپایی حکم خدا، امام قیام کند. اما امام زمان عج دیگر مأمور به ظاهر نیست... تا مردم جهان به این آمادگی... که نه! بدانند که هیچ راهی باقی نمانده که امتحان شده باشد و موفقیت آمیز نبوده باشد در راه سعادت بشر و همچنین عده ای هم کنارش باشند، آماده! که هر کاری را که گفت انجام دهند، ظهور نخواهد کرد.

اما این آمادگی باطنی چگونه شکل می گیرد؟ خیلی وقت پیشتر فکر می کردم با خواندن کتاب های مذهبی و بلد بودن معارف دینی، اعم از مسایل اعتقادی یا فقهی یا حتی اخلاقی، می شود به این مرتبه رسید. اما این تفکر نباید زیاد درست باشد؛ اینکه از مقام دانستن تا اعتقاد قلبی یا ایمان و از آن تا عمل و در نهایت رسیدن به نتیجه راه باید طی شود از بدیهیات عقلی است. از مثال های همیشگی و تکراری آن می شود از سیگار کشیدن یک پزشک در یک گردهمایی ذکر مضرات سیگار نام برد؛ یعنی دانستن مضرات سیگار اگر به اعتقاد قلبی یا ایمان در نیاید، هیچ سودی برای پزشک مزبور ندارد. و این حال و روز ما را در این روزگار مشخص می کند. ما می دانیم امام زمان عج هست و ظهور می کند و دین خدا را در زمین پیاده می کند، اما باور نداریم! مثل اینکه وضعیت موجود را قابل بهبود نمی دانیم.

پس در حال حاضر باید بیشتر فعالیت خود را معطوف کنیم به کلید واژه "اعتقاد به حضور". آن زمان است که می توان امید داشت که حداقل قسممت عمده ای از جامعه به این گونه از مسایل دغدغه خواهند داشت.

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : فعالیت های مهدوی  ,
      

به نام خدا

چه کسانی هنگام ظهور حضرت زنده می‌شوند؟
در روایات به دو دسته از افراد اشاره شده که رجعت را فقط مخصوص این دو دسته معرفی می‌کند؛ امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
رجعت همگانی نیست، بلکه خصوصی است، تنها کسانی رجعت می‌کنند که مؤمن خالص باشند یا مشرک خالص.[1]

اما کسانی که برای بهره جستن از حکومت امام زمان و کمک به آن حضرت زنده می‌شوند، دو دسته هستند:

1. دسته اول کسانی هستند که نامشان در روایات آمده است؛ کسانی مانند:
امام صادق علیه‌السلام فرمود:
از پشت شهر کوفه[1]، همراه قائم، بیست‌وهفت مرد خارج می‌شوند. پانزده نفر از آنان جزو یاران موسی هستند؛ هفت نفر از آنان جزو اصحاب کهف هستند؛ یوشع‌بن‌نون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر نیز جزو آنان هستند. پس اینان در خدمت امام زمان‌ به عنوان یاران و فرمانروایان حکومتش خواهند بود.[2]
امام صادق علیه‌السلام به مفضل‌بن‌عمر فرمود: «ای مفضل! تو همراه چهل‌وچهار نفر زنده می‌شوی و همراه قائم خواهی بود و تو در طرف راست قائم خواهی بود و امر و نهی می‌کنی».[
3]
همچنین درباره داوود رقی فرمود: «هرکس دوست دارد که به مردی از اصحاب قائم‌ بنگرد، به این مرد نگاه کند».[
4]
نیز درباره یاران امام حسین علیه‌السلام فرمود: «حسین همراه یاران خود ـ که در کربلا شهید شدند ـ ‌خواهد آمد».[
5]
طبری در «دلائل‌الامامة» نام عده‌ای از زنان را آورده است که برای یاری رساندن به امام زمان زنده می‌شوند. مفضل گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: «سیزده زن همراه قائم خواهند آمد».
عرض کردم: برای چه کاری؟ فرمود: «به مداوای مجروحان و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت، همان گونه که همراه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بودند».
عرض کردم: آنها را برایم نام ببرید. حضرت فرمود: «قنواه دختر رشید هجری، ام‌ایمن، حبابه و البیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده، ام‌خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه و ام‌خالد جهنیه».[
6]

2. دسته دوم کسانی هستند که نامشان در روایات نیامده، اما اوصافشان ذکر شده است. این افراد عبارتند از:
الف. کسانی که چهل صبح دعای عهد را بخوانند
امام صادق علیه‌السلام فرمود : «آنان از یاوران قائم باشند و اگر چنین کسی پیش از ظهور بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون خواهد آورد، تا در خدمت آن حضرت باشند».[
7]
ب. کسانی که هرشب جمعه ، سوره «اسراء» را بخوانند
امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هرکس هر شب جمعه سوره اسراء را بخواند، نخواهد مرد تا قائم را درک کند و جزو یارانش قرار بگیرد».[
8]
ج. هرکس شبیه سلمان فارسی باشد
در گفت‌وگویی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با سلمان فارسی داشت، آن حضرت پس از برشمردن نام امامان به سلمان فرمود: «یاسلمان! إنک مدرکه و من کان مثلک ومن تولّاه هذه المعرفة؛ ای سلمان ! تو او را درک خواهی کرد و همچنین هرکس همانند تو باشد و هرکس چنین ولایت و معرفتی نسبت به او داشته باشد».[
9]
د. شهیدان
گروه دیگری که رجعت می‌کنند کسانی هستند که پیکرشان در راه اسلام و قرآن، آماج تیرهای دشمن قرار گرفت و با بدنی غرق خون به دیدار معبود خود شتافتند.آنان نیز بر می‌گردند تا پس از درک محضر امام زمان به مرگ طبیعی از دنیا بروند. امام باقر علیه‌السلام در گفت‌وگویی که با زراره داشت، ضمن اینکه بین مرگ طبیعی و کشته‌شدن در راه خدا فرق گذاشت، به وی فرمود: «لیس من قبل بالسیف کمن مات علی فراشه، إن من قتل لابدّأن یرجع إلی الدنیا یذوق الموت؛ چنین نیست هرکس کشته می‌شود، با آنکه در رختخواب مرده باشد، یکسان باشد. همانا هرکس در دنیا کشته شود، ناچار باید برگردد تا مرگ را بچشد».[
10]
هـ. مؤمنان
پیامبر به سلمان فرمود: «سلمان! هرکس همانند تو باشد و یا اهل ولایت و معرفت باشد، او نیز برمی‌گردد». شکی نیست که سلمان مصداق بارز مؤمن است.
همچنین پیامبر به سلمان فرمود: «وکلّ من محض الإیمان محضاً؛ و هرکس ایمان محض داشته باشد، او نیز بازخواهد گشت».[
11]

پی‌نوشت‌ها
1. البرهان، سید هاشم بحرانی، ج2، ص408.
2. شاید منظور امام، شهر نجف اشرف باشد.
3. ارشاد، شیخ مفید، ص‌365.
4. دلائل‌الامامه، طبری، ص‌248.
5. رجال کشی، ص402.
6. مختصر بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار، ص48.
7. دلائل‌الامامه ، طبری، ص260.
8. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج5، ص95.
9. معجم احادیث الامام المهدی، ج5، ص122.
10. دلائل‌الامامه، طبری، ص237.
11. تفسیر عیّاشی، ج2، ص112؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج53، ص29.
12. دلائل‌الامامه، طبری، ص237.

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : پاسخ به شبهات  ,
      

به نام حضرت نور

در هفته ی گذشته هوگو چاوز در گذشت. در این که او یکی از مبارزین قاره ی آمریکای جنوبی برای رهایی از آمریکا بود و در این راه زحمات زیادی هم کشید شکی نیست. اما مثل ینکه برای ما ایرانی ها نمی شود یکی آدم خوبی باشد ولی "رستم" نباشد!

پیامی که جنای رییس جمهور برای درگذشت او صادر کردند مرا خیلی متعجب کرد، برای همین با مراجعه به پرتال جامع مهدویت به آدرسhttp://www.10000012.com/ مراجعه کردم و پس از ثبت نام با این پرسش ها از رجعت بیشتز آشنا شدم.

برخی از پرسش ها را در ذیل آورده ام، اما توصیه به دوستان علاقه مند رفتن به پرتال و عضو شدن در آن هست. به واقع که طرح خوبی است و بسیار حساب شده...

چرا شیعه معتقد به رجعت است؟

شیعه امامیه معتقد است، پس از ظهور، افرادی خاص در زمانی معین بعد از مرگ به دنیا باز‌می‌گردند.

از مجموعه آیات و روایات استفاده می‌شود که اصل رجعت، امری ممکن است و در گذشته رخ داده.

خداوند متعال درباره رجعت عده‌ای از قوم بنی‌اسرائیل می‌فرماید:

«وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى? لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّى? نَرَ‌ى اللَّـهَ جَهْرَ‌ةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُ‌ونَ ثُمَّ بَعَثْنَاکُم مِّن بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُ‌ونَ ؛ و (نیز به‌یاد آورید) هنگامی را که گفتید: ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم! پس صاعقه شما را گرفت؛ درحالی‌که تماشا می‌کردید، سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم؛ شاید شکر (نعمت او را) به‌جا آورید».[1]

و نیز درمورد جماعتی دیگر از بنی‌اسرائیل می‌فرماید:

«أَلَمْ تَرَ‌ إِلَى الَّذِینَ خَرَ‌جُوا مِن دِیَارِ‌هِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ‌ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّـهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ‌؛ آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانه‌های خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند) خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مُردند) سپس خدا آن‌ها را زنده کرد».[2]

و نیز درمورد قصّه عُزیر پیامبر می‌فرماید:

«أَوْ کَالَّذِی مَرَّ‌ عَلَى? قَرْ‌یَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى? عُرُ‌وشِهَا قَالَ أَنَّى? یُحْیِی هَـ?ذِهِ اللَّـهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ? فَأَمَاتَهُ اللَّـهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ‌؛ یا همانند کسی‌که از کنار یک آبادی (ویران‌شده) عبور کرد، درحالی‌که بام‌هایش همه فروریخته بود، (و اجساد و استخوان‌های اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‌کند؟! (در این هنگام،) خدا او را یک‌صد سال میراند؛ سپس زنده کرد».[3]

از روایات بسیاری که از طرق اهل‌بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام رسیده، به‌دست می‌آید: بعد از ظهور امام مهدی علیه‌السلام، برخی از افراد مؤمن و کافر و منافق، به جهاتی بعد از مرگشان به این دنیا رجعت خواهند کرد و ازآنجاکه روایات در این باب متواتر است، پس به‌طور اجمال اعتقاد به رجعت واجب می‌باشد.



پی‌نوشت‌ها

1. بقره، 55و56.

2. بقره، 243.

3. بقره، 259.

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : پاسخ به شبهات  ,
      

به نام خدا
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.
پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت . پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ... مرد گفت :خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه‌ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ...
به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من...! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را می‌بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است.
و العاقبه للمتقین



برچسب ها : سبک زندگی  ,
      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم