سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

گفت: سلام آخوند.

گفتم: سلام دختر گلم.

گفت: خوبی آخوند؟

گفتم: ممنون. شما چطورید؟

مجله اش را نشانم داد وگفت : این عمو قناده این هم فتیله ای ها هستن عمو قناد بچه داره این یکی هم بچه داره.

عکسها را نشانم میداد و تعداد وجنسیت بچه های هنرپیشه ها را برایم توضیح میداد.

هرچند معلولیت ذهنی داشت اما اطلاعات زیادی درباره گروه فتیله داشت. دوست داشت برایم حرف بزند، انگار که مدتها منتظردیدن آخوندی بود تا برایش شیرین زبانی کند.

خیلی دلم میخواست بدانم تصورش درباره آخوندها چیست و از کجا و چطور شکل گرفته است، اما هرچه بود و از هر جا شکل گرفته بود تصویری زیبا ومثبت در ذهن داشت و دلش میخواست برایم درد دل کند.

مادرش احساس کرد خیلی دارد وقتم را میگیرد، عذر خواهی کرد و دست دخترش را گرفت تا برود. دخترک برایم دست تکان داد. خدا حافظ آخوند. باز هم میام پیشت آخوند........

***

ایستگاه تهران پارس . مسافرین محترم با استفاده از تابلوهای راهنما مسیر خود را به درستی انخاب نمایید.

این جمله ای بود که مدام از بلندگوهای ایستگاه مترو تهران پارس تکرار میشد، تقریبا هر یک ونیم دقیقه یک بار. حالا حساب کنید اگر مدت 45 روز و هر روز هشت ساعت در این ایستگاه باشید چند بار این پیام را خواهید شنید.

راستش اکثر اوقات متوجه این صدا نمیشدیم.خیلی وقتها مشغول پاسخگویی ومشاوره بودیم.تصورکن ایستگاه مترو کنار گیت دو نفر روحانی پشت یک میز نشسته اند وپشت سرشان یک پرده نصب شده که نشان میدهد آنها برای پاسخگویی به مسائل دینی ومشاوره آنجا نشسته اند.

قبل از شروع کار خودم را آماده کرده بودم برای تعداد زیادی متلک و مقدار انبوهی زخم زبان. همواره از فضای مترو هراس داشتم. حال قرار بود ساعتها در آن فضا در مسیر عبور مسافران بنشینم ومنتظر مراجعه آنها باشم.

بعد از شروع کار فهمیدم تصور درستی از برخورد مردم نداشته ام. تعداد کل متلک هایی که در این 45 روز شنیدم کمتر از تعداد انگشتان یک دست بود. در عوض مراجعان خیلی زیادی داشتم. بعضی روزها تعداد مراجعان به 80 الی 90 نفر میرسید و در روزهای خلوت تر بین 40 تا 50 نفر مراجعه میکردند. گاهی اوقات4 یا 5 نفر در صف بودند تا سوالشان را بپرسند.

سوال اعتقادی میپرسیدند، احکام میپرسیدند ،بعضی استخاره میخواستند وبعضی هم مشاروه. از همه تیپ همه شکل آدم مراجعه میکردند. آدمهایی که اصلا فکرش را نمیکردم میآمدند و از احکام نماز شب وخمس و.. میپرسیدند.یک دوره آموزش مردم شناسی بود برای من و نشان میداد که چشمها را باید شست.

با این که روزه بودم ولی متوجه گذر زمان نمیشدم. این نوع تبلیغ با نشاط ترین تبلیغ دینی بوده که در تمام دوران طلبگی ام داشته ام.

***

یک روز پسری حدود 24 ساله آمد .خیلی توپ پری داشت. از خدا شاکی بود از بی پولی ها ، از بد بیاری ها، از فقر پدرش و...

از خدا برایش گفتم، از رحمتش ، از حکمتش، از این که عفیف بودن او برا ی خدا چقدر دوست داشتنی است، از این که خدا برای رشد وتکامل او برنامه دارد و....

اشک در چشمانش حلقه زد، انگار یاد یار آشنا افتاده باشد. گفت خیلی وقت ها دلم میخواهد با خدا حرف بزنم اما نمیدانم چطور باید حرف بزنم.

دعای ابوحمزه ثمالی را برایش باز کردم، بند بند میخواندم و برایش ترجمه میکردم. دیگر نمیتوانست جلوی جاری شدن اشکهایش را بگیرد.من دعا میخواندم و او میشنید و بدون توجه به انبوه مسافرانی که با تعجب نگاهمان میکردند در شادی جشن آشتی اش اشک شوق میریخت.




برچسب ها : تلنگر  ,
      

 

خـداونـد از نـگاه ملاصدرا........

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود

یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!

چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!


از سخنان ملاصدرای شیرازی



برچسب ها : تلنگر  ,
      

به نام خدا

/

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : اتحاد  ,
      

به نام خدا

جای شما خالی برای پیاده روی مخصوص نیمه ی شعبان عازم عراق شدیم و شب نیمه ی شعبان بعد از سه روز پیاده روی به کربلا رسیدیم... بعد از زیارت اولیه ی حرم همین جور که طرف اسکان راه افتاده بودم یه بنده خدایی یه کاغذ بهم داد که داخلش هم زیارت شب نیمه ی نیمه ی شعبان امام حسین علیه السلام بود و هم متن زیر (البته به عربی!)

بسم الله الرحمن الرحیم

امیرالمومنین علیه السلام: فرج را انتظار بکشید، و از روح خدا (منظور را نمی دانم و دقیقا از لفظ «روح الله» استفاده شده) مأیوس نشوید، که بهترین اعمال نزد خداوند بلند مرتبه انتظار فرج است.

و به راستی که انتظار چیست و چگونه انجام می شود؟

آیا انتظار این است که ما داخل خانه هایمان بنشینیم و در انجام واجبات اهمال کنیم و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنیم؟ هرگز...

انتظار یعنی آمادگی کاملِ کامل و آماده بودن به آماده سازی خود برای یاری رساندن امام زمان علیه السلام در زمان ظهورشان است، تا بتوانیم در آن موقع از کسانی باشیم که توانایی کمک به ایشان و استحقاق حضور در سپاهشان را داشته باشیم.

برای هیمن بر همه ی ما واجب است که در تزکیه ی نفس تلاش کنیم و سعی داشته باشیم که مورد رضایت آن حضرت قرار بگیریم... چه قبل از ظهور و چه بعد از آن. به خصوص آن که می دانیم رهبرمان در زمان ما زندگی می کند، مرافب اعمال ماست، بر گفتههای آگاه است و از اعمال ناشایست ما ناراحت می شود.

همچنین باید بر حسب مسئولیتی که بر دوش ماست مردم را هم متوجه و آنان را از نظر روانی، اخلاقی و اعتقادی برای انتظار امام آماده و به سوی رفتارهای اصلاح گرایانه ی اجتماعی رهنمون کنیم.

پس امتی که اعضایش برای خود و جامعه ی تلاش نکنند به زودی به امتی خائن که اخلاصشان تنزل پیدا می کند و حس مسئولیت پذیری آنها محو می شود و برای اینکه دوباره این ویژگی های درشان به وجود بیاید به زمانهای مضاعف و طولانی نیاز پیدا می کنند...

«إن الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» الرعد-11

ای کاش می دانستم که چگونه امکان دارد آنهایی که قرار است در روز موعود درسطح بشریت اصلاح انجام دهند، از اصلاح جامعه ی کوچکشان ناتوانند؟!!

برای همین مشارکت فرد و اجتماع برای ایجاد زمینه ی ظهور درست نمی شود، مگر با تلاش سخت که به بالا بردن درجه ی اخلاص و حس مسئولیت پذیری برسد تا امکان حضور نیکان در سطح هدایت جهانی هنگام ظهور فراهم شود.

در ترجمه هنوز تازه کارم و نارسایی متن حتما به همین دلیل است!

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : امام حسین علیه السلام  ,
      

به نام آفریدگار هستی

پس از مدتها؛ با اندکی ناراحتی از اوضاع پیش آمده...

پس از اعلام نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری پیامکی به دستم رسید، پر ازمحتوا... پر از درد...

ابتدا به جناب آقای روحانی و حامیانشان تبریک می گویم و از خداوند متعال برایشان در این راه دراز آرزوی موفقیت می کنم، اما اگر بگویم با ایشان تفاوت نظر جدی در مسایل جاری کشور ندارم؛ دروغ گفته ام! با این حال آنچه در ادامه خواهد آمد خطابی است به دوستان کم حوصله و پر از توقعِ هم فکر! جای بحث در مورد اصل ایده و افکار را در جا و فرصت های دیگر می بینم.

برایم پیامکی رسید که "به امام زمان بگویید نیاید چون مردم طاقت سختی را ندارند و از عاشورا فقط سینه زدنش را بلدند و..."

به عنوان طرفدار یک نامزد شکست خورده در انتخابات شاید اننتظار داشته باشید احساس دل خنک شدگی بهم دست داده اما متاسفانه اصلا این طور نشد... اندکی فکر کردم و جواب های قابل تاملی برایش پیدا کردم:

1.این مردم همانهایی هستند که امام سفر کرده ی امت بهتر از مردم زمان پیامبر نامیده بودشان یا بهتر عرض کنم رسانده بودشان. یعنی این مردم ظرفیت بالایی دارند، اما احتیاج به راهنما دارند؛ یعنی کسانی که راه را از بیراهه نشان دهند، پای حرفشان بایستند، با مردم دو دوزه بازی نکنند، روی اصول دین و انقلاب حرکت کنند و به آنها توجه کنند. آن وقت همین مردم 8سال جنگ را با هیچ می سازند و در دوران پس از اصلاحات با تمام نواقص دولت ارزشی می سازند... اما زمانی که می بینند حرف هبری در این دولت کمتر خریدار دارد، برخلاف قوانین موجود راحت عمل می شود، حواشی زیادی برای کشور درست می شود و..این می شود که شد. اصولا زمانی که پایه های گفتمان انقلاب در این دولت خرد شد، دیگر ایستادگی و مقاومت هزینه دار بر روی بعضی مظاهر قدرت شاید برای عده ای از همانهایی که اتفاقا بسیار حطب اللهی تر از ما هم هستند می معنا می کند.

2.شما فرض کنید که کسانی بخواهند کسی یا گروهی یا تفکری به قدرت برسد؛ یک طرف قضیه درستی مکتب است، اما این پازل قطعه ای دیگری هم دارد و آن هم مقبولیت است. حضرت امام حدود سال 40-42نهضت را شروع کردند، پس از فاجعه ی 15خرداد به ایشان گفتند که همه ی طرفداران شما کشته شدند چه می کنید؟ که در پاسخ شنیدند یاران من در گگهواره ها هستند... و در سال 57 همین ها انقلاب را به ثمر رساندند.

یا مثلا در تاریخ شیعه تا قبل از صفویه که حکومت ها عمدتا علیه آنها بوده اند، چگونه شیعه به حیات خود ادامه داده است؟ و این جز با فعالیت های شبکه ای و اجتماعی و جلب نظر عامه امکان پذیر نیست.

در حالی که برخی کاندیداها 4 و یا حتی 8 سال است برای پیروزی در این اننخابات تلاش می کنند، حالا شما یکی را که از هر نظر اصلح است را بیاورید، ولی به حالت خلق الساعه ای(!) و امیدوار باشید که به ریاست جمهوری برسد؛ بسیار خوش بینانه است اگر نگوییم احمقانه است.

در آخر این نکته می توان گفت زمانی که با جامعه و قدرت اجتماعی سروکار دارید باید صبر داشت، باید به صورت اجتماعی کار کرد. استادی داشتم که می گفت:"این که هی می گویند فراماسون ها همه جا را گرفتند! نوش جانشان ... کار کردند حالا هم نتیجه اش را می بینند..."

3.در زمان تبلیغات یکی از ویژگی های بارز دکتر جلیلی که در بحث ها به آن اشاره می کردم این بود که ایشان در یکی از جلسات گفته اند که برایشان اصلا مهم نیست که در این انتخابات موفق شوند بلکه فرصت تبلیغات را فرصت خوبی برای پر رنگ کردن گفتمان انقلاب اسلامی می دانند. مثال قشنگی هم می زدند از عهدنامه ی مالک اشتر برای حکومت مصر... این که مالک هیچ وقت به مصر نرسید اما این نوشته برای همیشه ی تاریخ به درخشش ادامه خواهد داشت.

4.دیگر زمان این حرفها گذشته ... طبق فرمایش خود حضرت آقا رقابت ها باید جای خودشان را رفاقت ها بدهند و همه تلاش کنیم تا مسیر انقلاب از راه اصلی خود منحرف نشود و مشکلات مردم حل شود. که با ای حرفها مشکلی حل نخواهد شد!

در آخر می خواهم این نتیجه را داشته باشم که اگر انتخاب مردم در این انتخابات غلط بوده است (که از نظر من و شما همین طور شده!) تقصیرش به هیچ وجه با آنها نیست بلکه مایی است که حق را فهمیده ایم باید مردم را به سمت حق می کشاندیم...

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : سیاسی  ,
      
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم