سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

به نام خدا

عبرت های تاریخی

در متن قرآن کریم نشانه های زیادی از عبرت های تاریخی قابل مطالعه است. این نشانه ها به طور قطع می تواند تاثیر زیادی در زندگی حال و تصمیمات آینده ی ما داشته باشند. از جمله می توان ماجرای غزوه بدر اشاره کرد. جنگی که خداوند پیروزی در آن را فقط محصول ایمان قوی مسلمین و امدادهای غیبی از جانب خود می داند. (آل عمران 123)

در سال دوم بعد از هجرت پیامبر، جرقه های آغاز این جنگ زده می شود. در آن زمان تحریم های اقتصادی مشرکین علیه مسلمانان مدینه شرایط نابسامان معیشتی آنها را وخیم تر کرده بود. از طرفی عده ی مسلمانان هنوز به قدر کفایت برای مقابله با مشرکین نرسیده بود.

در این شرایط بود که مسلمانان با پیروزی بر مشرکین، علاوه بر به هلاکت رساندن عده ی زیادی از بزرگان آنها تعداد زیادی را نیز اسیر کردند و مقدار قابل توجهی هم از غنایم نصیبشان شد.

این داستان شاید به ظاهر یک قصه ی خاک خورده ی قدیمی باشد؛ اما در باطن خود نکاتی مهم از رموز پیروزی بر جبهه ی کفر در طول تاریخ را دارد.

این جبهه، که در بیشتر حجم تاریخ به مدد استفاده از قدرت مادی و بریده از خدای خود در جهان حکومت کرده است، به غلط در ذهن برخی اینگونه جا انداخته که نمی توان با او مواجهه نمود. هستند کسانی که با حساب دو دوتا چهارتا غلبه بر اینها را در توان خود نمی بینند و برای یک زندگی به ظاهر بی دردسر حاضرند بر سر تمام اعتقادات و داشته های خود معامله کنند. باید دانست که شرایط امروزی ما اگر در حد و اندازه ی زمان جنگ بدر نباشد، حتما بدتر نیست. حساب نکردن روی امدادهای غیبی خدا همان است که در آن داستان زیبا نصیب آن کوهنورد بیچاره شد...

می گویند کوهنوردی در یک برنامه ی صعود، شبی گرفتار طوفان شد. راه را گم و ناگهان در دره ای صقوط کرد. با زحمت زیاد خود از صخره ای آویزان کرد. در آن شرایط از خدا تقاضای کمک کرد. خدا هم در پاسخ از او خواست تا صخره را رها کند. ولی کوهنورد به حرف خدا شک کرد و همان جا ماند. چند روز بعد گروه نجات جسد او را در حالی یافت که در فاصله حدود یک متری از سطح زمین یخ زده بود.

همچنین خداوند به صراحت شرط بهره بردن از امدادهای الهی در نبرد با دشمنان را دو موضوع اعلام می کند: صبر و تقوا

{آری (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید - و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید - خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان که نشانه‏ های مخصوصی دارند(امدادهای غیبی) مدد خواهد داد. (آل عمران125)}

 

پس به طور قطع و یقین هر که در هر مبارزه ای وارد شود با دو عنصر صبر و تقوا، خدا یاری او را بر خود واجب دانسته و یاری اش خواهد کرد.

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : سیاسی  , سبک زندگی  , مقاله  ,
      

به نام آفریدگار هستی

پس از مدتها؛ با اندکی ناراحتی از اوضاع پیش آمده...

پس از اعلام نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری پیامکی به دستم رسید، پر ازمحتوا... پر از درد...

ابتدا به جناب آقای روحانی و حامیانشان تبریک می گویم و از خداوند متعال برایشان در این راه دراز آرزوی موفقیت می کنم، اما اگر بگویم با ایشان تفاوت نظر جدی در مسایل جاری کشور ندارم؛ دروغ گفته ام! با این حال آنچه در ادامه خواهد آمد خطابی است به دوستان کم حوصله و پر از توقعِ هم فکر! جای بحث در مورد اصل ایده و افکار را در جا و فرصت های دیگر می بینم.

برایم پیامکی رسید که "به امام زمان بگویید نیاید چون مردم طاقت سختی را ندارند و از عاشورا فقط سینه زدنش را بلدند و..."

به عنوان طرفدار یک نامزد شکست خورده در انتخابات شاید اننتظار داشته باشید احساس دل خنک شدگی بهم دست داده اما متاسفانه اصلا این طور نشد... اندکی فکر کردم و جواب های قابل تاملی برایش پیدا کردم:

1.این مردم همانهایی هستند که امام سفر کرده ی امت بهتر از مردم زمان پیامبر نامیده بودشان یا بهتر عرض کنم رسانده بودشان. یعنی این مردم ظرفیت بالایی دارند، اما احتیاج به راهنما دارند؛ یعنی کسانی که راه را از بیراهه نشان دهند، پای حرفشان بایستند، با مردم دو دوزه بازی نکنند، روی اصول دین و انقلاب حرکت کنند و به آنها توجه کنند. آن وقت همین مردم 8سال جنگ را با هیچ می سازند و در دوران پس از اصلاحات با تمام نواقص دولت ارزشی می سازند... اما زمانی که می بینند حرف هبری در این دولت کمتر خریدار دارد، برخلاف قوانین موجود راحت عمل می شود، حواشی زیادی برای کشور درست می شود و..این می شود که شد. اصولا زمانی که پایه های گفتمان انقلاب در این دولت خرد شد، دیگر ایستادگی و مقاومت هزینه دار بر روی بعضی مظاهر قدرت شاید برای عده ای از همانهایی که اتفاقا بسیار حطب اللهی تر از ما هم هستند می معنا می کند.

2.شما فرض کنید که کسانی بخواهند کسی یا گروهی یا تفکری به قدرت برسد؛ یک طرف قضیه درستی مکتب است، اما این پازل قطعه ای دیگری هم دارد و آن هم مقبولیت است. حضرت امام حدود سال 40-42نهضت را شروع کردند، پس از فاجعه ی 15خرداد به ایشان گفتند که همه ی طرفداران شما کشته شدند چه می کنید؟ که در پاسخ شنیدند یاران من در گگهواره ها هستند... و در سال 57 همین ها انقلاب را به ثمر رساندند.

یا مثلا در تاریخ شیعه تا قبل از صفویه که حکومت ها عمدتا علیه آنها بوده اند، چگونه شیعه به حیات خود ادامه داده است؟ و این جز با فعالیت های شبکه ای و اجتماعی و جلب نظر عامه امکان پذیر نیست.

در حالی که برخی کاندیداها 4 و یا حتی 8 سال است برای پیروزی در این اننخابات تلاش می کنند، حالا شما یکی را که از هر نظر اصلح است را بیاورید، ولی به حالت خلق الساعه ای(!) و امیدوار باشید که به ریاست جمهوری برسد؛ بسیار خوش بینانه است اگر نگوییم احمقانه است.

در آخر این نکته می توان گفت زمانی که با جامعه و قدرت اجتماعی سروکار دارید باید صبر داشت، باید به صورت اجتماعی کار کرد. استادی داشتم که می گفت:"این که هی می گویند فراماسون ها همه جا را گرفتند! نوش جانشان ... کار کردند حالا هم نتیجه اش را می بینند..."

3.در زمان تبلیغات یکی از ویژگی های بارز دکتر جلیلی که در بحث ها به آن اشاره می کردم این بود که ایشان در یکی از جلسات گفته اند که برایشان اصلا مهم نیست که در این انتخابات موفق شوند بلکه فرصت تبلیغات را فرصت خوبی برای پر رنگ کردن گفتمان انقلاب اسلامی می دانند. مثال قشنگی هم می زدند از عهدنامه ی مالک اشتر برای حکومت مصر... این که مالک هیچ وقت به مصر نرسید اما این نوشته برای همیشه ی تاریخ به درخشش ادامه خواهد داشت.

4.دیگر زمان این حرفها گذشته ... طبق فرمایش خود حضرت آقا رقابت ها باید جای خودشان را رفاقت ها بدهند و همه تلاش کنیم تا مسیر انقلاب از راه اصلی خود منحرف نشود و مشکلات مردم حل شود. که با ای حرفها مشکلی حل نخواهد شد!

در آخر می خواهم این نتیجه را داشته باشم که اگر انتخاب مردم در این انتخابات غلط بوده است (که از نظر من و شما همین طور شده!) تقصیرش به هیچ وجه با آنها نیست بلکه مایی است که حق را فهمیده ایم باید مردم را به سمت حق می کشاندیم...

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : سیاسی  ,
      

به نام آفریدگار هستی

در ابتدا آغاز ماه ربیع الاول را خدمت شما تبریک عرض می کنم و در اولین پستم پس از روز تولدم از همه ی کسانی که لطف کردند و به من تبریک گقتند، تشکر می کنم.

و اما بعد ...

در این روزها که در فضای دانشگاهی داریم وارد ترم ششم تحصیل می شویم و مقداری سرم خلوت تر است دارم به این فکر می کنم، نیاز جامعه ی دانشجویی در این ترم که میان به "ترم انتخابات" معروف شده چیست؟ منظورم از لحاظ سیاسی نیست؛ چون در نظر بنده ی حقیر عقاید سیاسی حاصل از جهان بینی افراد است. به این معنا که اگر فردی به اصالت انسان معتقد باشد و خدا را فقط در حد روغن زندگی ماشینی بداند، دیگر زور بی خودی برای اثبات ولایت فقیه و وو اطاعت از او نباید زد.

از طرفی پس از اتفاقات سال 88 و ماجرای به وجود آمده در آن سال ثابت شد که برنامه ریزان اصلی آن کار زیادی با گروه های سیاسی و تفاوتهای سیاسی آنها ندارند و تمرکز اصلی شان روی اعتقادات مذهبی و ولایت فقیه ( که از اصول آن است) می باشد. برای اثبات این حرفم یک شاهد از اتفاقی هیمن چند وقت پیش در دانشگاه خودمان افتاد می آورم. در آخرین کرسی آزاد اندیشی توسط بسیج دانشجویی به مناسبت 16آذر و روز دانشجو برگزار کرده بود کسانی پس از چهار شروع به حرف زدن کردند و بعد از انتقاداتی معلوم به سمت اعتقادات اسلامی حمله کردند و اهانت هایی به پیامبر، قرآن و امام زمان و ... روا داشتند که واقعا رویی برای انتشار آنها ندارم.

از سویی دیگر فضای آزادی که تحت تاثیر انتخابات بر فضای دانشگاه حاکم می شود، بهترین فرصت برای القای شبهه های اعتقادی است و درست در همین زمان است که بچه حزب اللهی ها به جای دفاع از محکمات اعتقادی خود بر سر نامزدهای مختلف به دعوا می پردازند.

اما در این وانفسا ی غلبه ی هیجانات بر قوه ی عقلانیه نیاز اصلی دانشجو چیست؟ برگزاری جلسات ملتهب و داغ انتخاباتی بعضا با حضور کاندیداها چه کمکی در بالا رفتن بینش سیاسی و (به تعبیر مقام معظم رهبری) بصیرت دانشجو می کنند؟

پیش خودم خیلی فکر کردم و به نتایجی هم رسیدم اما نظر شما چیست؟ حتما نظر بدهید... فکر کنید همه ی نظرات شما اجرا خواهدشد ( اگه بشه چی می شه!!!!)




برچسب ها : سیاسی  ,
      

به نام خدا

بعد از مدتها به بهانه ی روز قدس...

چندی پیش با بنده خدایی داشتیم بحث می کردیم که آیا حرکتهای اخیر در کشور های عربی تحت تاثیر انقلاب اسلامی بوده یا نه؟ بحث به همه چیز کشید تا به نقطه ای دردناک! نه منظورم اختلاس بزرگ یا - حتی مسئله ی سوریه نیست ... آن طرف گفت که ایران به دلیل منافع امنیتی خود نمی گذارد که فلسطینی ها با اسراییلی ها برای صلح مذاکره کنند و این کار به ضرر منافع جمهوری اسلامی است. جالب بود نام یکی از سران سابق نظام را به عنوان منبع حرف خود می آورد... برایم جالب بود که چه طور می شود بحث آرمان فلسطین را تا چه حد نازل جلوه داد!

اما چند نکته که راجع به این مسئله می توان متذکر شد:

1/ اول اینکه ایران کشور آزادی است و هر کس نظر خویش ر می تواند در چارچوبش بیان کند ... اما نظر رسمی جمهوری اسلامی در این موارد را باید از دهان رهبری شنید که ایشان در این باره در دیدارشان با آزادگان فرمودند : " ... طرح مسئله ی فلسطین برای جمهوری اسلامی یک امر تاکتیکی نیست. یک امر بنیانی است ؛ که از اعتقادی اسلامی ناشی می شود."

2/ باید پرسید الآن اینها برای امنیت جمهوری اسلامی داد فلسطین سر می دهند ، آیا حدود سال 40 که حضرت امام ره این موضوع را مطرح کرد نظرش به امنیت کشور بود؟

3/ در اینکه اسراییل یکی از دشمنان ایران و ایرانی است شک نکنید ؛ اما جریان آرمان فلسطین را نباید تا این حد ملی گریانه دید...

4/ اصلا فلسطینی هایی که به حرف ایران گوش ندادند و پای میز مذاکره نشستند به چه رسیدند؟ جز اینکه بعد از سالها مذاکره تا بحث تشکیل کشور فلسطین کنار اسراییل مطرح شد تمام حامیان مذاکره به زیر میز زدند و این طرحِ انحرافی را وتو کردند و قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناختند...

در آخر می توان ادعا کرد که فلسطین بما هو فلسطین برای انسان مسلمان شیعه ی انقلابی اهمیت دارد ... از بحر تا نهر

اللهم عجل لولیک الفرج

و العاقبه للمتقین




برچسب ها : سیاسی  ,
      

به نام خدا

ضمن عرض تسلیت به مناسبت آغاز ماه محرم ماه عزای اشرف اولاد آدم حضرت عشق، حسین بن علی علیه السلام و آرزوی قبولی عزاداری شما خوانندگان محترم در این ماه ...

چند مدتی به دلیل مشغله ی درسی توانایی به روز کردن وبلاگ را نداشتم اما حالا که یه اتفاق مهم افتاده آمدم و همه کارها را تعطیل کردم و شروع کردم به نوشتن...

دیروز سه شنبه مورخ 8/9/90 اتفاقی افتاد قابل توجه! عده ای از دانشگاه های تهران به سمت سفارت انگلیس رفتند بعد از چند ساعت تحصن پشت در ها در را شکاندند و وارد آنجاشدند.

1/ حمایت بی چون و چرای خود را از این اقدام انقلابی اعلام می داریم - اگرچه خودم به دلیل همان مشغله ها در این مراسم حضور نداشتم-!!

2/باز هم بد رفتاری با بچه حزب اللهی ها... بعد ماجرای کتک خوردن عده از همین -تنها - مدافعان واقعی انقلاب در ورزشگاه آزادی ... حالا هم این... (بیشتر توضیح نمی دم اصلا ما را چه به این حرفا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)

3/وزارت امور خارجه ی کشور مطبوع بهتر است به جای فشار آوردن به مغز های پوک نداشته ی خود (ترکیب رو داشتی!) مبنی بر خود جوش ندانستن این تجمع، در روابط خصمانه ی خود با ملت ایران تجدید نظر کند. اصلا اگر MI6 شما شهریاری را ترور نکرد پس ماموران اطلاعات موزامبیک این کار را ترتیب دادند!

4/ از وزارت امور خارجه ی خودمون :   بدون شرح

در پی تجمع اعتراض آمیز دانشجویان در مقابل سفارت انگلیس در تهران که منجر به تظاهرات خارج از کنترل گردید، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از برخی رفتارهای غیر قابل قبول معدودی از معترضین که علیرغم تلاش نیروی انتظامی و تقویت نیروهای حفاظت کننده از سفارت صورت پذیرفت ، ابراز تاسف نموده واز مسئولین امر خواسته شده است تا اقدامات و بررسی های فوری و ضروری در این رابطه به عمل آورند.
وزارت امور خارجه ضمن احترام به قوانین و مقررات بین المللی و با تاکید بر مصونیت اماکن دیپلماتیک ، بر تعهد دولت جمهوری اسلامی ایران به حفاظت و صیانت از اماکن و ماموران دیپلماتیک تاکید می نماید.
بدیهی است از طریق مجاری قانونی و مبادی ذیربط موضوع مورد پیگیری قرار خواهد گرفت.

خدا آخر عاقبت دانشجوی بنده خدا که هیچ آرزویی جز سرافرازی جمهوری اسلامی ندارد را به خیر کناد!!!!

اللهم عجل لولیک الفرج

والعاقبه للمتقین




برچسب ها : سیاسی  ,
      
<      1   2      



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم