سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
  محمد حسین پیروی[286]


هیچ هنری ندارم جز نوشتن با لکنت زیاد... اللهم تقبل منا هذا القلیل
ویرایش
لینک دوستان
ویرایش
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر

داستان زغال سنگ

پس از فاجعه معدن آزادشهر استان گلستان، با دقتی روی دیگر معادن زغال سنگ کشور می توان به این نتیجه رسید که آنها نیز، با حفظ وضع موجود، هر کدام یک بمب ساعتی بالقوه هستند. مهم ترین مشکل این دسته معادن، کمبود نقدینگی است که سرمایه گذاران آنها را از سرمایه گذاری در افزایش تولید و بهبود ایمنی باز می دارد. اما این موضوع از کجا نشأت می گیرد؟!

آغاز داستان زغال سنگ در کشور با تاسیس تولید فولاد در کارخانه ذوب آهن اصفهان شروع شد. در این کارخانه از روش کوره بلند، با استفاده از کک زغال سنگ، اقدام به تولید فولاد می کند. گروه های مختلفی، بیشتر از کشور شوراها، برای اکتشاف و استخراج این ماده راهی ایران شدند.

صنعت تولید فولاد در کشور ما از ابتدا به صورت دولتی، تحت عنوان شرکت ملی فولاد ایران، اداره می شد؛ شامل تمام مراحل آن مانند اکتشاف و استخراج مواد اولیه (مانند سنگ آهن و زغال سنگ) و کارخانه های پایین دستی. اما پس از انقلاب، با رسیدن موج خصوصی سازی به معادن صنعت فولاد، معادن زغال سنگ به بخش خصوصی واگذار شد.

با توجه به دسترس بودن نفت و گاز، استفاده از زغال سنگ به عنوان انرژی هیچ گاه مطرح نشد. لذا کار به این جا رسید اکنون بیش از 90 درصد زغال سنگ کشور تبدیل به کک می شود و به تنها مصرف کننده خود، یعنی ذوب آهن، تحویل می شود. با رو به وخامت گذاشتن وضعیت بازار فولاد در جهان، این کارخانه قدیمی کم کم از سود دهی افتاد و در مقاطعی نیز به ازای تولید هر تن فولاد متحمل ضرر نیز می شد. لذا این وضعیت بد مالی در زنجیره تامین مواد اولیه این کارخانه تاثیر منفی قابل توجهی گذاشت. این اثر در معادن زغال سنگ، که محصولاتشان را انحصارا به ذوب آهن می فروختند و بازار دیگری برای آنها نداشتند، بسیار بیشتر احساس شد.

از طرفی، به دلیل نوع خاص ذخایر زغال سنگ ایران، امکان مکانیزه کردن این معادن وجود ندارد. لذا هنوز این کارگران و نیروی انسانی هستند که بیشترین نقش در هزینه تمام شده این محصولات را تشکیل می دهند. این در حالی است که حقوق و دستمزدها هر ساله در حال افزایش است، اما قیمت خریداری زغال سنگ از سوی ذوب آهن به ندرت افزایش می یابد.

همه این موارد در حالی اتفاق می افتد که در سال های اخیر، همراه با کاهش تولید فولاد در ذوب آهن، واردات زغال سنگ به شدت افزایش یافته است. به این معنا که نسبت تامین زغال سنگ از معادن داخلی به شدت کاهش یافته است.

والعاقبه للمتقین




برچسب ها : مقاله  , انفال  , کارشناسی  ,
      
به نام خدا

امروز بعد از مدتها دوستی رو در سطح
شهر دیدم، از من احوال و مشغولیت های این روزهایم رو پرسید و شنید که فعلاً اقتصاد
می خوانم، دانشگاه علامه.

من هم پرسیدم که تو هم قرار بود ارشد
بخوانی در فلان رشته و حتی کسی هم بود که قول کار داده بود به تو، آن هم چه کاری و
چه جایی!

گفت که آن شخص مذکور دیگر کم کم دارد
با ما بیگانه می شود!

گفتم یعنی چه؟

گفت این بنده خدا از فامیل های سببی
ما میشد که این چند وقت سبب اصلی ماجرا دارد از بیخ جدا می‌شود! یعنی آن فامیل آن دوست
ما دارد از همسرش جدا می شود!

حالا حدود، یا بیشتر از، یک سال به
عقب می رویم

خود این دوست ما برایمان تعریف می
کرد که آن فامیلشان یکی را پیدا کرده بعد با رعایت ضوابط شرعی با هم چند وقتی صیغه
بودند و با این وسیله به خانواده فشار آورده که او را به عنوان همسرش قبول کنند!

برداشت آزاد





برچسب ها : خاطره  , انتقاد  , سبک زندگی  ,
      

به نام خدا

امروز روز اول من بود در کلاس جودو

به اصرار برادرم و قدری اضافه وزن پا به این کلاس گذاشتم

استاد خوبی داریم و به نظر مرد پخته و کار بلدی میاد

اما چیزی که از ابتدا نظرم رو بهش جلب کرد حواشی کلاس و اصرار استاد به رعایت آنها بود

مثلاً اینکه اول کلاس باید همه به استاد (سنسی) و شاگرد قدیمی و ارشد کلاس احترام بگذارند

قبل از شاگرد ارشد در صف نمی ایستند

در هر حال باید از استاد برای کاری غیر از کار کلاس اجازه بگیرند

حتی در تمرینات هم باید به حریف خود احترام بگذارند

و...

همه این عوامل به نظر من بی اهمیت برای استاد خیلی مهم هست تا حدی که به برادر من گفت چرا موقع ورود از در اصلی محل تمرین از برادر بزرگترت زود تر وارد شدی!

از نظر او شاید بیشتر تعالیم جودو در همین مسائل حاشیه‌ای است، چیزی که من تازه وارد شاید برام حتی خیلی خنده دار هم باشد! از نظر او رعایت همین مسائل ظاهری است که در روح آدم اثرات خاصی می گذارد که بسیار از اثرات مادی ورزش حرفه ای جودو بیشتر است.

نمی شود به استاد گفت من این احترام ها یا اجازه ها را داخل دلم می گیرم و مقید به انجام این کارهای ظاهری نیستم.

زندگی و دین هم همین طور است. همان طور که ژاپنی ها طی قرون زیاد فهمیدند تاکید بر یک سری مراسمات قبل از ورزش لازم است و موجب تقویت برخی نکات مثبت اجتماعی در افراد می شود (چیزهایی که در سالیان اخیر در مسیر پیشرفت بسیار به درد آنها خورد) دین هم، با توجه به اینکه از جانب خدا ست، می آید و تاکید زیادی می کند بر گروهی از افعال ظاهری که در ابتدا به نظر خیلی بی فایده می آید...

 

خیلی نوشتم... فقط مقصودم این بود که تکرار افعال ظاهری برای نهادینه شدن فلسفه پشت سر آنها تنها مختص ادیان الهی نیست، بشر هم به آن رسیده! مگر اینکه در سالهای اخیر فطرت او عوض شده باشد

والعاقبه للمتقین




برچسب ها : پاسخ به شبهات  , مقاله  ,
      

به نام خدا

پس از مدت ها با مطلبی به ظاهر غیر مرتبط به وبلاگ به روز شدم...

اینکه گفتم به ظاهر برای این است که همانطور که می دانید معادن جزء انفال هستند و انفال از اموال امام زمان ...

اما در چند سال گذشته عده ای از غفلت دولت های ما سوء استفاده کرده و ثروت های افسانه ای برای خود رقم زده اند، مصداق عینی فروش مال غیر

این مطلب به سفارش نشریه پرتو (واحد نقش نقش آفرینی تخصصی بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر) نوشته شده است.

خام فروشی از نگاهی دیگر

یا تبعات از دست رفتن ارزش افزوده مواد معدنی در کشور چیست؟

سابقه معدنکاری در کشور، که نشانه های آن را در بسیاری از نقاط فلات ایران می توان دید، بسیار طولانی است و به جرأت می توان ادعا کرد که ایرانیان از جمله پیشروان در حوزه مواد معدنی و به خصوص فلزات در جهان بوده اند. اما پیشینه ی مطالعات معدنی به صورت مدرن و امروزی در کشور شاید به 100 سال اخیر هم نرسد. داستان با پیدا شدن سر و کله چشم آبی های اروپایی در کویرهای خشک و بی آب و علف و کوه های سربه فلک کشیده کشورمان ایران آغاز شد. ماحصل این حضور پر شور و خود جوش(!) شد معادنی که بعضا با همین نرخ استخراج فعلی - که کم هم نیست تا حدود 200 سال آینده قادر به تامین مواد خام صنعت هستند.

اما این داستان طور دیگری ادامه یافت. در سال های اخیر و با رشد فعالیت های اکتشافی در کشور مشخص شد که ایران جزء 10 کشور اول جهان و کشور اول منطقه جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا از نظر داشتن منابع معدنی است. به طوری که بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس حدود 7% ذخایر شناخته شده مواد معدنی جهان در ایران قرار دارد. سنگ آهن، سرب و روی، مس، تیتان، اورانیم، طلا، انواع سنگ های تزیینی و نما و... مشتی نمونه خروار از تنوع مواد معدنی کشور است. صحبت از ذخایری است که به عقیده کارشناسان با در پیش گرفتن مسیر درست در بهره برداری از برخی از آنها می توان تا چندین سال جهان را محتاج خود نمود و استفاده از منابع استراتژیک مفتی خود را به زمانی دیگر و بهتر موکول کرد.

اما این پایان ماجرا نبود. قرار گرفتن زیر سایه درآمدهای کلان نفتی، کم کم این بخش را از دید مردم و مسئولین پنهان کرد تا با مشکلاتی از قبیل اکتشافات ناقص و بعضا غلط، فرآیندهای اداری بی سر و ته و در بسیاری از موارد فساد انگیز، کمبود نیروی متخصص و... مواجه باشد. از جمله این اشکالات می توان به خام فروشی مواد معدنی اشاره کرد. خام فروشی به معنای صادرات مواد خام به خارج از کشور و از دست دادن فرصت ایجاد ارزش افزوده بالاتر بر روی آنهاست. موارد زیر برخی تبعات ناشی از خام فروشی مواد معدنی در کشور ماست:

1.        درآمدهای ناپایدار: یکی از علل اهمیت یافتن موضوع خام فروشی داستان سنگ آهن در 10-15 سال گذشته است. چایی که چین به عنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان (با فاصله از سایر رقبا) تصمیم به افزایش ظرفیت تولید خود گرفت و در نتیجه نیاز به مقادیر زیادی سنگ آهن پیدا کرد. تجار چینی برای برآورده کردن این تقاضا به دنبال تامین کننده های جدید به اقصا نقاط جهان سفر کردند و کشورهای اصلی تولید کننده سنگ آهن (برزیل و استرالیا) نیز تولید خود را چند برابر. تا تولید فولاد در چین به حدود 1 میلیارد تن رسید. در این بازه زمانی، یعنی فرصت بی نظیر بازار جهانی سنگ آهن، قیمت این کالا به حدود 120 دلار در هر تن می رسید. با ورود ایران به گروه کشورهای صادرکننده این محصول، که 90% آن راهی چین می شد، تقریبا همه کشور به منظور یافتن آهن زیر و رو شد. ایران در این سالها چهارمین تامین کننده سنگ آهن چین بود و در سال 1392 این محصول در صدر صادرات غیرنفتی ایران (از جهت حجم) قرار گرفت. اما پنجره بازار همچنان باز نماند؛ دولت چین در راستای اهداف خود تصمیم تعدیل رشد اقتصادی خود از 10% سالانه به حدود 7% گرفت. یعنی کاهش تولید فولاد و به تبع آن کاهش تقاضا برای سنگ آهن خام. شاید چین با تعطیل کردن چند کارخانه فولاد، که آلودگی زیادی هم تولید می کردند، زیاد ضرر نکرده باشد؛ اما کشورهایی که در طول این مدت، ظرفیت عظیمی را جهت تولید سنگ آهن تدارک دیده بودند نمی توانستند به راحتی آن را کاهش دهند. در نتیجه بازار دچار مازاد عرضه شد. امروزه در ایران هر تن سنگ آهن برای تحویل رو عرشه کشتی (FOB) در بندر عباس حدود 40 دلار می ارزد و نیمی از معادن خصوصی نیز تعطیل شده اند.

می توان دریافت که چون بازار بین المللی مواد خام، در حالت انحصار خرید است و معمولا از قیمت های جهانی تبعیت می کند، نمی توان در بازه بلند روی درآمدهای ارزی ناشی از آن حساب کرد.

2.       افزایش ارزش واردات: در همین موضوع سنگ آهن با تجهیز معادن کشور برای صادرات به چین، برخی حلقه های زنجیره تولید فولاد در کشور خالی ماند. در نتیجه برای جلوگیری از ایجاد اختلال در تولید فولاد، کشور مجبور به واردات این محصولات، که دارای ارزش افزوده و به تبع آن قیمت بالاتری هستند، شد. علاوه بر این کشور ما هنوز در تولید فولاد خودکفا نشده و مجبور به واردات آن نیز هست. در نتیجه می توان دریافت که درآمدهای ناشی از خام فروشی یک محصول خاص معدنی کفاف واردات بقیه زنجیره خود را هم نمی دهد. به گزارش گمرک، در حالی که از صادرات 7 میلیون تن سنگ آهن به چین 10 ماهه اول سال 1393 حدود 473 میلیون دلار درآمد نصیب کشور شده، در همین مدت نزدیک 2 میلیارد دلار مصنوعات فلزی از چین وارد شده است.

از دست رفتن فرصت های اشتغالزایی، بی توجهی به مواد پرارزش و... از دیگر تبعات خام فروشی است نیاز به مجالی مستقل دارد.

اما آنچه اکنون با اهمیت تر به نظر می رسد، روش های مقابله با این پدیده است. باید دانست که دولت ها برای تنظیم نظام اقتصادی کشور خود ابزارهایی دارند که در صورت استفاده به موقع از آنها قادر به اصلاح اقتصاد خود خواهند بود. از جمله آنها تعرفه های گمرکی است. تصور بیشتر مردم از این موضوع مرتبط با واردات کالاهاست. مثلا اخیرا تعرفه های وارداتی عمده کالاهای صنعتی از ترکیه، طی یک قرارداد ترکمانچای مانند، به صورت قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. از تاثیرات آن بر تولید و صنعت کشور نیز آگاهیم. اما اگر قرار است با فروش مواد خام به خارجی ها تبعاتی مثل موارد بالا بر کشور تحمیل شود؛ چرا هزینه ی آنها را دولت پرداخت کند؟! بنابراین دولت با اخذ تعرفه ی صادرات مواد خام اولا باید به تکمیل زنجیره ارزش این محصولات معدنی اقدام کند و ثانیا با تبعات منفی آن در کشور مبارزه کند.

اما این ترفند برای بلند مدت کارا به نظر نمی رسد. چرا که روند تغییرات بلند مدت قیمت مواد خام معدنی با توجه به تهی شدگی کره زمین در چند سال آینده روند رو به رشد خواهد گرفت. در نتیجه برای حل این مشکل دولت ناچار از تدوین استراتژی بخش معدن کشور ناظر به نیازهای حقیقی کشور و تعریف دقیق جایگاه بخش خصوصی در این حوزه است.

والعاقبه للمتقین




برچسب ها : تخصصی  ,
      

به نام خدا

در روزهای اخیر - زمانی که نمی توانستم وبلاگ را به روز کنم- خیلی بحث ها شکل گرفت در مورد زن و مسایل پیرامون حضور وی در اجتماع. جسته و گریخته، در پیدا و پنهان با توجه به جو جامعه نظراتی داشتم که جدا قابل تامل است. (تعریف از خود نباشه J ) قبل از اینکه وارد بحث شویم لازم به ذکر است در دانشکده ما هم ،به مناسبت، بحث تفکیک جنسیتی مطرح شده که بسیار جالب و درس آموز است (ان شاءالله موضوع بعدی...).

1-      باید دانست در شریعت اسلام هیچ تفاوتی میان زن و مرد در حصول به مراتب عالی و پیشرفت ذاتی نیست. یعنی همانطور که مرد می توان به گونه ای عمل کند که مورد رضایت خدا قرار گیرد، زن نیز چنین توانایی را دارد. بنابراین از این جنبه نباید میان این دو تفاوت قائل شد.

2-      هیچ جنسیتی بر دیگری برتری ندارد. چرا که اصولا برتری را باید کسب کرد و از طرفی چون کسی در انتخاب جنسیت خود مختار نیست، پس این موضوع عقلا نمی تواند پایه برتری جویی افراد باشد.

3-      نداشتن برتری را از طریق دیگری نیز می توان دید. یعنی وجود تفاوت هیچگاه منطقا موجب برتری نمی شود. به طور مثال نمی توان مشخص کرد که "قاشق" بهتر است یا "چنگال"؟! هر دو یک سری استفاده هایی دارند و در جایی به کار می آیند. یعنی "قاشق" برای "قاشق" بودن خوب است و برای "چنگال" بودن عیب و عار و بالعکس! در نظام آفرینش هم "مرد" حیطه ای از وظایف و حقوق را داراست و "زن" نیز برخی دیگر را. برای "مرد"، "مرد" بودن افتخار و "زن" بودن ننگ است و برای "زن"، "زن" بودن مایه سربلندی و "مرد" بودن نشان دهنده ی کاستی های اوست.

4-      اگر یک جا دین گفت که مثلا زن قاضی نمی تواند باشد! باید این گونه برداشت کرد که چون شارع همان آفریدگار آگاه از همه ی اسرار خلقت است، این حکم را وضع نموده. ابدا از حکم نمی توان نقص جنسیت زن را برداشت کرد، چرا که کاملا با توجه بع تفاوت ها بنا نهاده شده است.

در پایان می دانید اگر از خودم بپرسید این چند خط را در یک جمله خلاصه کن، چه خواهم گفت...

وجود تفاوت میان زن و مرد اصلا و ابدا به معنای برتری یکی بر دیگری نیست بلکه فضای کاری، تکالیف و حقوق او را مشخص و معین خواهد کرد.

 

 و العاقبه للمتقین




برچسب ها : تلنگر  , مقاله  , زنان  ,
      
   1   2      >



پیامهای عمومی ارسال شده


+ می گویند عده ای از مسئولین پیش یکی از علما رفتن و گفتن به این نتیجه رسیدیم که ظهور نزدیکه!چی کار کنیم مردم آمده شن... و ایشون در جواب این سوال رو پرسیدن که آیا مرگ نزدیک تر نیست؟برای مرگ آماده اید؟




+ شاید من خیلی بدبین شدم... اما چند وقتیه به اطرافم که نگاه می کنم حرکتها، پیامها، پستها و.. را فقط برای ابراز وجود، بیان مخالفت با نظام یا هر چیز دیگر نمی دانم! همه از جایی آب می خورد!!!


+ http://en-maktoob.news.yahoo.com/deadly-attack-shia-procession-pakistan-011946383.html داشتم در اینترنت می گشتم یک هو به این خبر در سایت یاهو رسیدم... حمله مرگبار به تجمع شیعیان در پاکستان ابتدا خیلی خوشحال شدم که خوب مثل اینکه این اخبار اگر برای ما مهم نیست برای دنیا مهمه! بقیه در نظرات...


+ ای کاش آقای روحانی زمانی که با اوباما صحبت می کرد این تصاویر رو به خاطر داشت... نه؟




+ این کلیپ رو ببینید در مورد جانشین دکتر جلیلی... اگه دلتون برا مملکت نسوخت...یامین پور و شمخانی




+ سلام؛ کسی یک حدیث از امام رضا ع درباره ی امام زمان عج بلده به ما هم بگه؟




+ با سلام، از دوستانی که مقلد حضرت آقا هستند یه سوالی دارم لطف کنند پاسخ دهند... اگر مسئله ی شرعی را نمی دانستید از چه طریقی حکمش را می پرسید؟آسانترینش کدام است؟




+ دو سالگی صبح نزدیک مبارک... امیدوارم طی این دو سال تکلیفم رو خوب ادا کرده باشم... چیزی نیست اما همه اش تقدیم تو یا صاحب الزمان




+ شک مانند چسب است؛ آیا می توان در استخری پر از چسب شما کرد؟ همان طور هم اگر شخصی شک را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد نیزنمی تواند در جامعه ی خود به دلخواه به فعالیت بپردازد. شک به عنوان یک مرحله ی گذرا تنها می تواند انگیزشی برای رسیدن به یقین باشد. اما ماندن در آن توان جنب و جوش را از انسان می گیرد.




+ از مدیر سابق دبیرستانمون که مرحوم شدند شنیدم که همیشه می گفتند اگر آدم ها اندکی معاد را قبول داشتند این طوری زندگی نمی کردند... این زندگی نشان می دهد که ما اصلا به قیامت باور نداریم